گياهى است كه به فارسى در ايران و در كتب طب سنتى «عاقرقرحا» و «تاغندست» مىنامند. به فرانسوى Pyrether وPyrethre d'Afrique و Salivaire و Comomile ā grandes fleurs و به انگليسى Pellitory of Spain (ريشۀ گياه) وPellitory گفته مىشود. گياهى است از خانوادۀ Compositae تيرۀ فرعى Radiae نام علمى آن: Anacyclus pyrethrum DC. و مترادف آن Anthemis pyrethrum L.
است. اين گياه را به هندى آكاراكارا مىنامند.
توضيح: گياه ديگرى را كه از نظر خواص ريشۀ آن شبيه عاقرقرحا مىباشد ديوسكوريدس مورد توجه قرار داده است. اين گياه كه برگهاى آن شبيه عاقرقرحا و مانند شبت است، به يونانى در يادداشتهاى ديوسكوريدس «فوريون» نامبرده شده كه به معناى عاقرقرحا مىباشد. نام اين گياه در كتب تحقيقى معتبر «عود القريح» ذكر شده است. در سوريه مىرويد و نام ديگر آن كه در كتب طب سنتى آمده «اصل طرخون جبلى» است. تشابه خواص بيخ اين گياه با عاقرقرحا موجب شده است كه در عدهاى از مدارك گياه عاقرقرحا با نام «اصل طرخون جبلى» نيز آوردهاند، در صورتى كه اصل طرخون جبلى ريشۀ گياه ديگرى است به نام عود القريح.
عاقرقرحا گياهى است علفى، چندساله، خيلى كوتاه، بلندى آن از يك وجب هم كمتر است. شبيه بابونه است و برگهاى آن داراى بريدگىهاى عميق و باريك و پوشيده از كرك است. طبق گل آن كه در تابستان ظاهر مىشود نسبتا بزرگ است. دو نوع گل دارد، گلهاى لولۀ آن زردرنگ و گلهاى زبانهاى و مادۀ آن روى آنها سفيد و زير گلها بنفش است. ريشه يا بيخ آن كه در طب سنتى مستعمل است، دراز به طول ٢۵ - ٢٠ سانتىمتر و به ضخامت يك انگشت مىباشد. طعم آن سوزندۀ زبان و گرم است. نوع افريقاى شمالى آن كه در الجزيره مىرويد از نوع هندى آن مرغوبتر است.
اين گياه بومى افريقاى شمالى و الجزيره مىباشد و در ساير مناطق از قبيل هند، جنوب اروپا و اسپانيا نيز انتشار دارد.
از نظر تركيبات شيميايى در آن اسانس روغنى فرّار و پلىتورين ١ يا پيرترين وجود دارد.
عاقرقرحا در هند به عنوان مولد بزاق، محرّك قلب، مسكّن درد دندان، تسكيندهندۀ درد روماتيسم مصرف دارد.
از نظر طبيعت ريشۀ عاقرقرحا طبق نظر حكماى طب سنتى خيلى گرم و خشك است. در مورد خواص آن معتقدند كه انسداد مجارى را باز مىكند و براى لقوه، فلج، رعشه، كزاز، سستى و رخوت، لكنت زبان، درد سينه و دندان، درد مفاصل، سياتيك، استسقاء و تقويت نيروى جنسى سردمزاجان مفيد است. مسهل بلغم، مدّر، قاعدهآور است و ترشح شير و عرق را افزايش مىدهد. ماليدن ضماد آن در استعمال خارجى براى دردها و بيمارىهاى مفاصل و اعصاب و درد سينه مفيد است. ماليدن آن با روغن زيتون براى كزاز، بىحسّى عضلات و اعضا و سستى مزمن نافع است. جويدن آن خصوصا با مصطكى و همچنين دميدن گرد آن در بينى انسداد مجارى بين بينى را باز مىكند و ريختن قطرۀ آن كه مخلوط با روغن گل سرخ باشد در بينى براى سردرد و شقيقهدرد شديد بلغمى مفيد است. اگر آن را در سركه بخيسانند و در دندان دردناك بگذارند، تسكيندهنده است و اگر آن را جويده و يا گرد آن را زير زبان بپاشند رطوبتهاى موضع را خشك كرده و لكنت زبان را كاهش مىدهد. اگر دمكردۀ آن را در دهان نگهدارند دندانهاى سستبن را محكم مىنمايد و مزمزه يا غرغرۀ آن با سركه براى ديفترى نافع است. اگر از گرد آن با عسل مخلوط و انگشتپيچ درست كنند و بخورند درد سينه را تسكين مىدهد و سرفه كهنه بلغمى سرد را آرام مىسازد و براى تقويت نيروى جنسى سردمزاجان مفيد است. خوردن ٢ گرم آن مسهل بلغم است و اگر روغن آن را قبل از همبسترى بر قضيب بمالند، محرّك است و در صورتى كه بخواهند انزال را سريع مىكند. اگر گرد عاقرقرحا را با نوشادر نرم مخلوط كنند و بسايند و بر كام و دهان بمالند، مانع سوختن دهان از آتش مىشود و اين وسيلهاى است كه بازيگرها براى نمايش از آن استفاده مىكنند. عاقرقرحا مضر ريه است از اين نظر بايد با كتيرا و مويز خورده شود. مقدار خوراك آن تا ۴ گرم و جانشين آن در بيمارىهاى كبد آبدار فلفل و عسل است و در بيمارىهاى معده جانشين آن راسن است و اگر هيچيك نباشد جانشين آن نصف وزن آن يعنى ٢ گرم زنجبيل و فلفل است.
براى تهيه روغن عاقرقرحا در حدود ٣٠ گرم عاقرقرحاى خشك را گرفته و در ۴۵٠ گرم آب ريخته جوش مىدهند. تا آنكه در مجموع ٣٠ گرم بماند، بعد آن را صاف كرده با ۶٠ گرم روغن زيتون مخلوط نموده و به كار مىبرند.
گرد عطسهآور عاقرقرحا: ريشۀ عاقرقرحا، دانۀ مويز ج، زنجبيل، دار فلفل از هركدام بهطور مساوى گرفته هريك را جداگانه نرم كوبيده و ساييده، مخلوط مىكنند. اين گرد از داروهاى عطسهآور قوى است.
توضيح: مويز ج ميوۀ گياه دارواش است كه بهطور مشروح در ساير جلدهاى اين كتاب شرح آن آمده است. همينطور دار فلفل و ساير اجزاى گرد.
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 1028