سرو كوهى (ابهل)

ساخت وبلاگ

سرو كوهى (ابهل)

در شمال ايران با نامهاى محلى «سرو كوهى» و «ماى مرز» در راميان- «ريس» در نور- «لمبير» در سوادكوه شناخته مى‌شود. در كتب طب سنتى با اسامى «ابهل» و «صافينا» نامبرده شده است. به فرانسوى Sabine و Genevrier sabine و Sabinier و Savinier و به انگليسى Savin و Savine گفته مى‌شود. گياهى است از ردۀ Coniferae تيرۀ Cupressaceae نام علمى آن Juniperus sabina L. و مترادف آن Sabina officinalis Garcke و Juniperus lycia Pall. مى‌باشد. ثمر درختچه را نيز «ابهل» يا «تخم وهل» مى‌نامند.

مشخصات

ابهل درختچه‌اى است كوچك كوتاه كه معمولا روى دامنه‌هاى كوهستان به شكل پشته مى‌خزد. برگهاى آن معطّر به رنگ سبز غبارى و برگهاى اوليه سوزنى تيز و برگهاى ساقه‌ها فلسى است كه اطراف ساقه‌ها را در آغوش گرفته است. ميوۀ آن كوچك، كمى بزرگتر از نخود، كروى به رنگ آبى تيرۀ غبارآلود با  ۶ - ۴  فلس مى‌باشد.

اين درختچه در كوهستانهاى اروپاى مركزى و جنوبى و غرب آسيا تا شمال سيبريه انتشار دارد. در ايران در ارتفاعات و در مرز فوقانى جنگلهاى شمال ايران ديده مى‌شود و در جنگلهاى نور و كجور تا ارتفاع  ٣٣٠٠  متر بالا مى‌رود. معمولا از سرشاخه‌هاى اين گياه كه پوشيده از برگهاى فلسى‌شكل كوچك و به شكل استوانه باريك و نازك است، به عنوان دارو استفاده مى‌شود و اغلب با گل و گاهى با ميوه نيز همراه است.

تركيبات شيميايى

از نظر تركيبات شيميايى در برگها و سرشاخه‌هاى گياه در حدود  ٣ - ٢  درصد اسانس به نام اسانس سابين  ١ وجود دارد. به علاوه داراى تانن، رزين و كمى قند مى‌باشد. در اسانس برگهاى گياه قسمت عمده يعنى در حدود نصف آن الكلى به نام سابينول  ٢ مى‌باشد. به علاوه داراى ژرانيول  ٣ ، سيترونلّول  ۴ ، سابينن  ۵ و. . . مى‌باشد. مادۀ سابينن در شكل راست آن در اسانس ابهل و همچنين در اسانس پونۀ كوهى وجود دارد.

خواص-كاربرد

برگ و ساقه‌هاى برگ‌دار باريك اين گياه داراى بويى تند شبيه بوى تربانتين و طعم آن تند و بسيار تلخ است كه مربوط به اسانس عامل آن مى‌باشد. ابهل مانند سداب به‌طور كلى بسيار قاعده‌آور است و اثر ابهل خيلى بيشتر مى‌باشد تا حدى كه گاهى موجب التهاب خارش‌آور شديدى در رحم شده و ممكن است موجب خونريزى شديد رحم شود و براى سقط جنين به كار مى‌رود كه خيلى مؤثر است. از نظر سقط جنين معمولا گرد آن را در حد خوراك روزانه  ۵ / ١ - ١  گرم در  ٢۴  ساعت تجويز مى‌كنند. در مورد استعمال داخلى و خوردن آن بايد خيلى بااحتياط عمل كرد و زير نظر پزشك باشد. در استعمال خارجى نيز براى بيمارى‌هاى جلدى نظير زگيلها مفيد است.

ابهل از نظر طبيعت طبق رأى حكماى طب سنتى گرم و خشك است خواص آن:

ضماد برگ آن به سر براى سرسام مفيد است و خوردن ميوۀ آن براى فلج و سستى نافع مى‌باشد. ريختن قطرۀ روغن ميوۀ آن در گوش براى رفع سنگينى شنوايى بسيار نافع است. و براى تهيۀ روغن آن ميوه را كوبيده در روغن كنجد ريخته در ظرف آهنى مى‌جوشانند تا سياه شود. اگر مخلوط ميوۀ آن را با عسل و آب غرغره كنند براى رفع درد بن دندان و تعفن دهان مفيد است. اگر  ۴٠  گرم از ميوۀ آن را با  ٢٠  گرم روغن گاو و  ٢٠  گرم عسل مخلوط و بخورند براى نفس‌تنگى مفيد است. خوردن دم‌كردۀ ميوۀ آن براى تحليل نفخ معده، استسقا، قاعده آوردن و سقط جنين مؤثر است. شياف آن كه با عسل تهيه شود نيز همين خواص را دارد. خوردن  ١٢  گرم آن كرمهاى معده را مى‌كشد. اگر  ۴٠  گرم پاك‌كردۀ ميوۀ آن را با روغن گاو به قدرى كه روى آن را بپوشاند بپزند تا روغن جذب شود بعد آن را ساييده با  ۴٠  گرم قند مخلوط و هر روز صبح  ٨  گرم آن را اشخاص سردمزاج با آب گرم بخورند براى دردهاى اعضاى پايين بدن و بواسير و دفع كرمهاى روده نافع است. پاشيدن گرد آن روى زخمهاى بد و خورنده و التيام زخمهاى متعفن مفيد است. ماليدن آن با سركه به سر براى جلوگيرى از ريختن موى سر نافع است. مقدار خوراك آن طبق نظر حكماى طب سنتى تا  ١٢  گرم است. مضّر معده و حلق است و از اين نظر بايد با عسل خورد. مضر كبد گرم است. و از اين نظر بايد با خولنجان خورد.

گرد ابهل: برگ ابهل به مقدار مورد نظر گرفته و در گرمخانه  ٢۵  درجۀ سانتى‌گراد بخشكانند و نرم كوبيده از الك ابريشمى  ١٢٠  بيرون كنند. اين گرد ميخچه را از بين مى‌برد و مدّر و قاعده‌آور است

گرد مخلوط براى ازدياد ترشح عادت ماهيانه: گرد ابهل  ۵  گرم، گرد زنجبيل  ۵  گرم و قند وانيل‌دار  ۴٠  گرم. اينها را مخلوط كرده در  ١۶  بستۀ مساوى ببندند و روزى  ٢ - ١  بسته به‌طور گرد بخورند.

توجه: تكرار مى‌شود كه مصرف داخلى برگ و ميوۀ آن بايد زير نظر پزشك و با احتياط صورت گيرد.

گونه‌هاى ديگرى از اين جنس نيز در ايران مى‌رويند كه خيلى شبيه ابهل و در خواص دارويى نيز شبيه هستند كه به ذكر نام و مشخصات و محل رويش چند گونه معروف مى‌پردازيم.

اردوج

نام محلى آن در ايران در ارسباران و زنجان و ترك‌زبانهاى رودبار «اردوج و آردوج» ، در قطور «چچم» ، در ارتفاعات رودبار «ارس» ، كردهاى آذربايجان «اروس» و در آذربايجان مانند ساير گونه‌ها «سلب آغاجى» نامند.

به فرانسوى Genevrier en arbre و Genevrier d?orient و به انگليسى Greek juniper گفته مى‌شود. گياهى است از تيرۀ Cupressaceae نام علمى آن Juniperus excelsa M. Bieb. و مترادفهاى آن Juniperus sabina Pall.) nonL. ( وJ. sabina var taurica Pall. و J. isophyllos Antoine و J. foetida var excelsa Spach مى‌باشند.

مشخصات

اردوج درختى است يك‌پايه به ارتفاع حدود  ١٠  متر با تاج مخروطى كبود و پوست خاكسترى‌رنگ تيره و پوسته‌پوسته. انشعابات جوان درخت باريك، كوتاه، چهاروجهى و قهوه‌اى سرخ‌رنگ است. برگهاى اوليۀ آن تخم‌مرغى با انتهاى باز و ناوى‌شكل و در چهار رديف روى شاخه‌ها تكيه نموده است. رنگ آنها سبز تيره و بر پشت آنها غدّۀ كشيده‌اى وجود دارد. ميوۀ آن منفرد سياه‌رنگ و به قطر  ١  سانتى‌متر مى‌باشد و معمولا داراى چهار فلس است كه در آن  ٨ - ۴  دانۀ تخم‌مرغى يافت مى‌شود.

اين درخت در ارتفاعات نيم‌خشك و آهكى آسياى صغير، يونان، قفقاز و استپهاى شمال ايران، ارسباران و آذربايجان در ارتفاعات البرز تا  ٢٧٠٠  متر انتشار دارد و با گونه ارس معمولا مخلوط است و عده‌اى از گياه‌شناسان اين دو گونه را با يك نام مى‌شناسند در صورتى كه كمى متفاوت هستند.

از نظر تركيبات شيميايى سرشاخه‌هاى آن داراى اسانس است و از دود سرشاخه‌هاى آن براى رفع هذيان تب استفاده مى‌شود.

ارس

در ايران با نامهاى محلى مختلفى شناخته مى‌شود و از جمله در درّه كرج «اورس-هورس» ، در خراسان «ارس» ، در منجيل «اربس» ، در خلخال «اردوج» ، در آمل و درّه هراز «ورس» ، در قوشخانه «ارچه» ، در بختيارى «ابول» و در كتب طب سنتى با نامهاى «ارچا» - «قره‌ارشا» -و نوعى ابهل نام مى‌برند. به فرانسوى Genevrier en arbre و به انگليسىPersian juniper گفته مى‌شود. درختى است از تيرۀ Cupressaceae نام علمى آن Juniperus polycarpos C. Kech و از مترادفهاى آن J. macropoda Boiss. وSabina polycarpos Ant. مى‌باشند. در مدارك گياه‌شناسى هند نام J. macropoda را نام اصلى گياه ذكر مى‌كنند.

مشخصات

ارس درختى است دوپايه بلندى آن متوسط تا  ٧  متر، مخروطى، سبزرنگ، پوست تنۀ آن خاكسترى متمايل به سرخ. برگهاى آن فلسى تخم‌مرغى يا مثلثى كه در  ۴  رديف روى شاخه خوابيده، پشت آنها غدّۀ تخم‌مرغى‌شكل ديده مى‌شود. ميوۀ آن كروى نيلى مايل به سياه پوشيده از غبار سفيد است. ميوه‌هاى نارس آن غبار بنفش دارد. مانند اردوج  ۴  فلس دارد و در داخل آن  ۵ - ۴  دانه قرار گرفته است.

اين درخت در قفقاز، آذربايجان شوروى، گرجستان، آسياى صغير تا ايران انتشار دارد. در ايران در مشهد، نيشابور، بجنورد، كتل يك چنار، شاهواركوه، خوش‌ييلاق و در مينودشت، راميان، كتول تا زيارت و در دامنه‌هاى جنوبى البرز و درّه‌هاى هراز و در كرج و هرزويل و الموت تا ارسباران و در ارتفاعات زاگروس در سيلاخور كردستان، اشتران‌كوه، بختيارى، راه‌بر كرمان، در فارس در خانه‌زنيان، دشت ارژن، اصطهبانات، دنا، سى‌سخت و در بندر عباس انتشار دارد.

از نظر تركيبات شيميايى داراى اسانس است و خواص آن شبيه سرو كوهى عرعر است.


 ١ ) . Essence de Sabine
 ٢ ) . Sabinol
 ٣ ) . Geraniol
 ۴ ) . Citronellol
 ۵ ) . Sabinene
لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 873 تاريخ : دوشنبه 25 فروردين 1393 ساعت: 6:20