به فارسى «تاجريزى» ، «تاجريزى سياه» ، «روباه تورك» ، «روباه تربك» و «انگور روباه» و در كتب طب سنتى با نامهاى «عنب الثعلب» و «عنب الثعلب مجنّن» نامبرده شده است. به فرانسوى Morelle noire و Amourette و به انگليسىBlack nightshade و Morel گفته مىشود. گياهى است از خانوادۀ Solanaceae نام علمى آن Solanum nigrum L. و مترادف آن S. rumphii Dun. مىباشد.
تاجريزى سياه، گياهى است علفى، يكساله، كوتاه، بلندى آن كمتر از نيم متر است.
برگهاى آن سبز تيره، بيضىشكل، كامل، نوكتيز، كنارههاى برگ داراى دندانههاى درشت با دمبرگ بلند به ساقه متصل است. گلهاى آن سفيد است و در طول تابستان ظاهر مىشود. ميوۀ آن كروى و در ابعاد و شبيه آلوبالوى كوچك ابتدا سبز است ولى پس از رسيدن سياهرنگ مىشود. داراى دم كوتاه كه در بن ميوه به شكل پنجگوشه سبزى شبيه بن بادنجان ديده مىشود.
اين گياه در اروپا و آسيا در هندوستان و بعضى نقاط آمريكاى شمالى بهطور خودرو مىرويد. در ايران در گرگان، بندر گز، در مازندران در بابل، تميشان، درۀ هراز، بين علىآباد و زردبن در ارتفاعات ٧٠٠ مترى، در آمل بين ايستگاه زيراب و شيرگاه، درّه چالوس در گيلان، لاهيجان، جنوب هشت پر در آذربايجان در فارس در حسنآباد در ۴٠ كيلومترى شيراز و سيستان ديده مىشود.
در گياه و در ميوههاى آن آلكالوئيد سولانين ١ و ساپونين ٢ وجود دارد ]G. I. M. P[ نمونهاى از گياه كه در آذربايجان روييده، مورد تجزيه قرار گرفته است از آن ٠۴ / ٠ درصد آلكالوئيد سولانين و ٨ / ١ درصد گلىكوزيد جدا شده است. در تجزيۀ ديگرى از گياه آلكالوئيدى به نام سولامارجين ٣ جدا شده است. در ميوۀ آن در حدود 4/4 درصد و در تخم آن در حدود 22/18 درصد روغن يافت مىشود ]S. G. I. M. P[ . در گزارش بررسىهاى ديگرى آمده است كه در گياه سولانين و ساپونين و روغن شامل دىهايدروكسى ستئاريك اسيد ١ و لينولئيك اسيد ٢ و اولئيك اسيد ٣ [والنزوئلا]. و تتراهايدوكسى ستئاريك اسيد ۴ و پالميتيك اسيد ۵ و استئاريك اسيد ۶ [پندس]. وجود دارد. در بررسىهايى كه در مورد حدود سميت گياه به عمل آمده، مقدارى از گياه مخلوط با علوفه به گوسفند داده شده است و هيچگونه مسموميتى نشان داده نشده است. معمولا از برگ و سرشاخههاى گلدار گياه و تخم آن به عنوان دارو در طب سنتى استفاده مىشود.
در مناطق خاور دور براى تخم تاجريزى سياه و سرشاخههاى گلدار آن يك نوع خواص قايل هستند [استوارت]. اين گياه براى اسهال خونى نافع است و هجوم خون در يك عضو را از بين مىبرد و پراكنده مىكند [هاو]. براى التيام زخم گلو و عفونت چركى نرمهبند دور انگشتها كه به نام بيمارى ويتلا ٧ شناخته مىشود، مفيد است [چونگ كوئوتونونگ يائوچى]. در هند از ريشۀ گياه براى نرم كردن سينه و از برگهاى خشك آن براى تسهيل در تخليۀ مزاج و از ميوۀ آن به عنوان مسهل و مليّن استفاده مىشود [كروست و پتلو]. در اندونزى از عصارۀ ميوۀ رسيدۀ آن براى معالجۀ زخم چشم مرغان استفاده مىشود [هين و واناستىنيس كروزمان]. در فيليپين برگهاى لهشدۀ گياه را روى ورم و تاولهاى پوست مىگذارند [فريك]. و از تنطور برگها براى تسكين دردهاى عصبى استفاده مىشود [گورو و كوئى زمبينگ].
تاجريزى سياه از نظر طبيعت طبق رأى حكماى طب سنتى خيلى سرد و خشك است. در موارد مختلف اغلب از استعمال خارجى آن استفاده مىشود. ضماد ساييدۀ برگ آن براى سردرد، ورم پردۀ دماغ و كمپرس دمكردۀ آن و بخور آن براى زكام، نزله و سردرد مفيد است. ضماد برگ و سرشاخههاى گلدار آن براى تحليل ورمهاى ظاهرى و تسكين دردهاى روماتيسمى و دردهاى مفصلى حادّ نافع است و همچنين براى سوختگى آتش، زخم آبله، ورمها و دردهاى سرطانى مفيد است.
تهيۀ دمكرده براى كمپرس: ١۵ گرم برگ خشك تاجريزى سياه را با ١۵ گرم پوست كوكنار مخلوط كرده در ١٠٠٠ گرم آب جوش به مدت يك ساعت دم مىكنند و سپس صاف مىكنند و روى عضو مىگذارند.
۵٠ گرم برگ و سرشاخه گلدار خشك آن را در ١٠٠٠ گرم آب مىجوشانند.
اين جوشانده براى ضربديدگى و كوبيدگى اعضا مفيد است و همچنين براى تسكين خارش عضو تناسلى زنان آن را بر روى عضو مىمالند.
ميوه اين گياه را به مقدار محدود مىخورند، ولى برگهاى آن سمّى است و قابل خوردن نيست. بههرحال چه ميوه و چه برگ و ساير قسمتهاى گياه بايد در حد مجاز و با احتياط و با نظر كارشناس گياهدرمانى و پزشك مصرف شود.
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 425