به فارسى «هلو» و «شفتالو» و در شمال ايران در گيلان «اشتالودار» و در كتب طب سنتى با نام «خوخ» نام برده مىشود. به فرانسوى Peche و به انگليسى Peach گفته مىشود. ميوۀ درختى است كه درخت آن را به فرانسوى Pecherو به انگليسى Peach tree مىگويند. گياهى است از خانوادۀ Rosaceae قبيلۀ Amygdaleae ، نام علمى آن Prunus persica) L. (Batsch و نامهاى مترادف آن Persica vulgaris Miller و Prunus persica) L. (Batsch var vulgaris Maxim. و Amygdalus persica L.
و Prunus persica var densa Makino از طرف گياهشناسان مختلف نامگذارى شده است. در مدارك گياهشناسان ايرانى نام اصلى درخت هلو را Persica vulgaris و ساير نامها را مترادف ذكر مىكنند.
درختى است به بلندى ۵ - ۴ متر با شاخههاى متعدد و زاويهدار. پوست ساقه سبز براق و در بعضى قسمتهايى كه به طرف آفتاب قرار دارد مايل به قرمز مىباشد، برگها نيزهاى يا بيضى كشيده و كنارۀ برگ ارهاى است. روى برگ صاف و سبز كمرنگ و رگبرگهاى پشت برگ كمى كركدار است. دمبرگ آن بدون غده و گاهى غدهدار به طول ٢ سانتىمتر مىباشد. گلها زودرس و قبل از باز شدن برگها ظاهر مىشوند و منفرد بدون پايه و يا با پايك خيلى كوتاه هستند. رنگ گل صورتى يا سرخ و گاهى نيز سفيد مىباشد. شكل ميوه خيلى متنوع ولى عموما گرد، به رنگ سبز روشن و يا طلايى و قسمتى از آن سرخرنگ است و روى سطح خارجى آن با كركهاى نمدى پوشيده شده است. هستۀ آن بيضى و تخممرغى، سطح آن شياردار است. در شمال ايران با نامهاى محلى «شفتالو» ، «پشمالو» و در آذربايجان «هولى» و در ساير نقاط كشور «هلو» و نوعى از آن «شفتالو» ناميده مىشود.
هستۀ هلو داراى پوست خشبى سختى است شياردار و در داخل آن مغزى قرار دارد كه تلخ است. در بعضى ارقام، هستۀ هلو به گوشت چسبيده و در برخى ارقام مرغوب به گوشت ميوه نمىچسبد.
بهطور كلى هلو از نظر تقسيمبندى به دو نوع كلى تقسيم مىشود:
نوع اول: هلو يا شفتالو كه پوست ميوه كركدار است كه آنهم دو جور است، هلوى كركدار كه هسته به گوشت مىچسبد و هلوى كركدار كه هسته به گوشت نمىچسبد.
نوع دوم: هلويى كه پوست آن صاف و ليز و بدون كرك است. اين نوع نيز دو جور دارد، يك جور هلو بدون كرك كه هسته به گوشت مىچسبد و جور ديگر هلوى بدون كرك كه هسته به گوشت نمىچسبد.
تكثير درخت هلو اولا از طريق كاشت هستۀ آن است كه معمولا بىدرنگ پس از برداشت هسته كاشته مىشود. ثانيا از طريق پيوند شكمى كه در ماههاى مرداد- شهريور انجام مىشود. كاشت بذر معمولا براى به دست آوردن پايه براى پيوند است و يا براى به دست آوردن انواع جديد، ولى از نظر تجارتى و كشاورزى عمومى مىتوان گفت كه پيوند تنها روش تكثير درخت هلو از ارقام مورد نظر است كه عينا خواص رقم مورد نظر در درخت منعكس خواهد شد. معمولا پيوند هلو از رقم مورد نظر روى پايۀ حاصله از هسته زده مىشود و يا روى پايۀ بادام، بخصوص در خاكهاى آهكى و در محلهايى كه بيم خشكى مىرود و يا روى پايۀ زردآلو بخصوص در زمينهاى آهكى و سنگدار. سرانجام ممكن است روى پايۀ آلو بخصوص در زمينهايى كه خاك كم عمقى دارند زده مىشود.
از نظر زادگاه عدهاى معتقدند درخت هلو از چين برخاسته است و عدۀ بيشترى از جمله خود چينىها معتقدند كه خاستگاه درخت هلو سرزمين ايران است به همين دليل نام Persica در اغلب نامگذاريها ديده مىشود.
شفتالو يا هلو به صورت خودرو در جنگلهاى شمال ايران ديده مىشود و در جنگلهاى شمال غرب ايران نيز انتشار دارد. نوع پرورشى آن تقريبا در اغلب مناطق ايران كاشته مىشود. همچنين در اغلب مناطق عالم پرورش داده مىشود.
از نظر تركيبات شيميايى شكوفههاى نيمهباز هلو داراى تريفولين ١ است [اوتا].
مغز هستۀ آن داراى دياستاز امولسين، گلوكوزيد اميگدالين [كاريونه و كيمورا*]و همچنين پروسيك اسيد، كولين و استيل كولين ٢ است [پتلو*]. درخت هلو داراى يك هتروزيد پرسيكوزيد ٣ است [شارو-راباته*]. برگها و شاخههاى درخت هلو داراى آميگدونيتريل ۴ و شاخههاى سبز و نازك هلو داراى دو فلاوونول گلوكوزيد ۵ مىباشد [پاچهكو-گرويه].
بررسى ديگرى نشان مىدهد كه در برگهاى درخت هلو علاوه بر مواد يادشده مقدارى لوروسرازين ۶ و كمى از انواع قندها يافت مىشود و در مغز هستۀ هلو علاوه بر مواد مذكور در حدود ٣٠ درصد روغن ثابت شبيه روغن بادام تلخ وجود دارد.
چون گلوكوزيد آميگدالين در محيط مرطوب تحت تأثير دياستاز امولسين، اسيد سيانيدريك آزاد مىكند، بنابراين مغز هستۀ هلو سمى است و خوردن بيش از حد مجاز مسموميت ايجاد مىكند و در مواردى نيز كه به عللى براى بعضى ناراحتىها، لازم مىشود و براى معالجه مقدار كمى مغز هستۀ هلو تجويز مىشود، بايد خيلى با احتياط و زير نظر پزشك باشد. به دليل اخير روغن مغز هستۀ هلوى مرطوب قابل استخراج نيست.
ميوۀ هلو شيرين و در برخى ارقام ترش و شيرين است.
در هريك صد گرم از گوشت لذيذ ميوۀ هلو مواد زير وجود دارد:
آب حدود ٨٨ گرم، هيدراتهاى كربن ٩ گرم، كلسيم ٩ ميلىگرم، پتاسيم ٢٠٠ ميلىگرم، آهن ۵ / ٠ ميلىگرم، ويتامين A1330 واحد بينالمللى، ويتامين C ٧ ميلىگرم، تيامين ٠٢ / ٠ ميلىگرم، رايبوفلاوين ٠۵ / ٠ ميلىگرم، نياسين ١ ميلىگرم و به علاوه داراى حدود يك درصد اسيدهاى آزاد مانند سيتريك اسيد، ماليك اسيد، وينيك اسيد و. . . است. در هلو مقدار قابل ملاحظهاى منيزيوم وجود دارد.
خواص و كاربرد دارويى هلو در مناطق خاور دور: از مغز هستۀ هلو و گل و برگ و حتى پوست ريشۀ درخت هلو در طب سنتى استفاده مىشود. مغز هستۀ آن مسهل است، خون را تصفيه مىكند، ضد اسپاسم است و سرفه را تسكين مىدهد و براى روماتيسم مفيد است، خونريزى را بند مىآورد بخصوص خونريزى رحمى را (در اين موارد از هستۀ زردآلو نيز استفاده مىشود) و به علاوه در موارد وجود فشار خون براى كاهش فشار خون و بهطور كلى براى بيمارىهاى خون [لوئى*]و بيمارىهاى زنان حامله [ايشىدويا]و درد شكم و كمخونى تجويز مىشود [فوكود]. توجه شود كه مصرف زايد بر حد مجاز و درازمدت و مداوم مغز هستۀ هلو به علت وجود آميگدالين و اسيد سيانيدريك كه آزاد مىشود خطرناك است و مسموميت ايجاد مىكند و بايد خوردن آن از نظر مقدار و مورد، طبق نظر پزشك باشد. حد اقل هفت نفر از اطباى سنتى معروف دنيا اظهار عقيده كردهاند كه گل هلو ملين است و مدر و براى استسقا و رفع كمى ترشح ادرار نافع است. از دمكردۀ حدود ٢٠ گرم گلهاى خشك هلو در هزار گرم شير به عنوان ملين براى بزرگسالان و ۴٣ -گرم گل در هزار گرم شير يا آب جوش براى اطفال استفاده مىشود، كه يك فنجان بخورند.
[استوارت]معتقد است كه قسمت سفيد داخل پوست ريشۀ درخت هلو به عنوان پيشگيرى در مواقع شيوع بيمارىها مفيد است و براى معالجۀ استسقا و يرقان داروى مفيد و مؤثرى است. به علاوه آرامبخش است و مانند برگهاى آن حشرهكش مىباشد.
سرشاخههاى جوان گلدار و ميوههاى نارس هلو را در چين با گوشت خوك مىپزند و در موارد بىنظمى و ناراحتىهاى عادت ماهيانه زنان و خونريزى و فتق مىخورند بسيار مفيد است. جوشاندۀ آن به صورت شستوشو براى رفع خارش مصرف مىشود و تفالۀ باقىمانده را خشك كرده به صورت گرد درمىآورند و با شراب مخلوط كرده روى آبسهها مىپاشند [هو]. جوشاندۀ برگهاى آن در استعمال خارجى براى بيمارىهاى پوست و در استعمال داخلى براى بيمارىهاى مجارى ادرار و سنگ كليه و ورم مثانه و سياهسرفه نافع است. ميوۀ هلو محرك معده است و براى رفع التهاب و خارش پوست مفيد است و ضد كمى ويتامين C و A مىباشد و ضمنا ضد آسكاريد نيز مىباشد.
هلو از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى سرد و تر است. هلو ملين است و تشنگى را تسكين مىدهد و غليان خون و صفرا را فرومىنشاند، براى تبريد دماغ و مرطوب كردن مزاج سوداوى و كاهش تبهاى صفراوى خالص و خونى و رفع بدبويى دهان نافع است. در مزاجهاى گرم مقوى نيروى جنسى است و اشتها مىآورد. اگر آب هلوى رسيده را بگيرند و شب بگذارند تا صبح كه تهنشين شود و صاف روى آن را بگيرند و به قدر ٢٠٠ گرم از آن را با شكر يا ترنجبين بخورند مسهل صفرا باشد و براى رفع اخلاط سوخته گرم نافع است. هلو براى سردمزاجان و مرطوبىها مضر است و براى اعصاب نيز مضر است. خيلى زود عفونت پيدا مىكند و تبهاى مزمن ايجاد مىنمايد از اين نظر بايد با عسل و مرباى زنجبيل خورد. هلوى كاردى ديرهضم و قابض و نفاخ است خصوصا خام آن و خشككردۀ آن يعنى برگه هلوى كاردى خيلى ديرهضم مىباشد. خوردن ۶٠ گرم از آب برگ و شكوفۀ هلو بتنهايى يا توأم با شكر براى كشتن كرم معده و كرم كدو بسيار مؤثر است. ابن رضوان يكى از حكماى معروف طب سنتى معتقد است كه خوردن حدود ۵ / ٠ گرم از شكوفههاى هلو در برخى موارد سقط جنين مىكند. روغن مغز هستۀ هلو براى درد گوش و كرى و باز كردن گرفتگىهاى مجارى گوش و درد بواسير نافع است.
اگر هستۀ هلو را در آتش بيندازند تا بسوزد سپس مغز هسته را بيرون آورده و بسايند و روى جرب و زخمهايى كه بر بدن اطفال و بر پشت گوش آنهاست بمالند، بسيار مؤثر است.
شربت شكوفۀ هلو: شكوفۀ خشك هلو ١ واحد، آب مقطر ١۵ واحد، و قند مقدار كافى. مدت ۶ ساعت شكوفه را در آب جوش دم كنند و با فشار صاف كنند و بگذارند تهنشين شود و صاف روى آن را بردارند و به نسبت ١٠ و ١٨ قند اضافه كنند. عدهاى از حكما، شكوفۀ تازه را ترجيح مىدهند. اين شربت بوى بادام تلخ دارد.
مسهل است و در مورد اطفال خيلى معمول است، مقدار خوراك از اين شربت ۶٠ - ٣٠ گرم مىباشد. در دمكردههاى كرمكش معده نيز از اين شربت داخل مىنمايند كه هم شيرين شود و هم اخراج جانور را تسهيل كند.
شليل: گونۀ ديگرى از هلو، شليل ناميده مىشود. از نظر خواص شبيه هلو مىباشد.
شليل به فرانسوى Nectarine و Brugnon و به انگليسى Nectarine و Smooth peach گفته مىشود و نام علمى آنPersica nucipersica Borkh. و مترادفهاى آن P. laevis DC و Amygdalys nectarina Aiton. و Amygdalus nucipersican Rchb. و Amygdalus laevis Dietr. مىباشد و تاكنون به صورت بومى و خودرو در ايران ديده نشده است و تكثير آن از طريق پيوند آن انجام مىگيرد.
در هريك صد گرم قسمت قابل خوردن ميوۀ شليل خام مواد زير موجود است:
آب ٨١ درصد، هيدراتهاى كربن ١٧ درصد، كلسيم ۴ ميلىگرم، فسفر ٢۴ ميلىگرم، آهن ۵ / ٠ ميلىگرم، سديم ۶ ميلىگرم، پتاسيم ٢٩۴ ميلىگرم، ويتامين A 1650 واحد بينالمللى و ويتامين C ١٣ ميلىگرم.
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 489