به فارسى «نارنج» ، «نارنگ» ناميده مىشود. به فرانسوى Bigaradier و Citronnier vulgaire و Orange bigarade وOrange amer و به انگليسى Sour orange و Bitter orange گفته مىشود. گياهى است از خانوادۀ Rutaceae ، نام علمى آن Citrus bigaradia L. و مترادفهاى آن Citrus amara Link. و Citrus aurantium var amara L. و Citrus aurantium var bigaradia و Citrus vulgaris Loisel.
مىباشد.
نارنج درخت كوچكى است كه در مناطق با آب و هواى مديترانهاى و نسبتا مرطوب و گرم مىرويد. سرماى زمستان كمتر از ١۵ - ١٠ درجۀ زير صفر را بسختى تحمل مىكند، البته تحمل آن از ساير ارقام مركبات نظير پرتقال بيشتر است. برگهاى آن سبز شفاف بيضىشكل نوكتيز زيبا و اختلاف آن از نظر شكل با برگ پرتقال وجود دمبرگ بالدار در محل اتصال دمبرگ با برگ است. گلهاى آن درشتتر و زيادتر و با عطر بيشتر از گلهاى پرتقال و خوردن ميوۀ آن براى مصارف مخصوص، معمول نيست، پوست ميوه صاف و رنگ آن نارنجى تيره و گوشت داخل آن خيلى ترش و كمى تلخ است. درخت نارنج در مناطق شمالى و جنوبى ايران كه درجۀ سرماى زمستان از حد گرم پايينتر نمىرود، كاشته مىشود.
تكثير نارنج از طريق كشت بذر انجام مىگيرد. بذر آن را از بهترين نارنجهاى درشت و مرغوب و رسيده انتخاب و در بهار در خزانه مىكارند. محل كاشت بايد رو به آفتاب باشد، پس از دو سه هفته دانهها جوانه مىزند و گياه شروع به رشد مىنمايد.
در مناطق با تابستان خشك بايد گياه مرتبا در دفعات متعددى آبيارى شود ولى هر بار با آب كمترى. در آغاز سال دوم نهالهاى حاصل را به محل ديگرى منتقل و با فواصل ۵٠ سانتىمتر از هر طرف مىكارند و نهال ۴ - ٣ ساله را از نوعى كه مورد نظر است پيوند مىزنند. نهالهاى پيوندى آماده شده را در باغ مورد نظر كه خاك آن قبلا شخم خورده و كود داده شده است به فواصل ٨ - ٧ متر از هر طرف مىكارند. اگر در خاكى كه زياد قدرت نداشته باشد كاشته شود، فاصلۀ درختان را بايد كمتر گرفت ( ۵ - ۴ متر از هر طرف) . بعضى از باغبانها به وسيلۀ قلمه نيز تكثير مىنمايند.
از نظر تركيبات شيميايى و مواد عامله در نارنج وجود ويتامين B ١ و پروويتامين A ١ مشخص شده است و از گلهاى تازۀ آن يا بهارنارنج مقدارى اسانس روغنى به نام اويلاف نرولى بيگاراد ٢ و عرق بهارنارنج استخراج مىشود. در پوست آن مواد هسپريدين، ايزوهسپريدين ٣ ، اورانتيامارين ۴ و يك اسيد متبلور و بىشكل و در قسمت پوست بخصوص گوشت سفيد اسفنجى داخل پوست آن مادۀ تلخى وجود دارد ]G. I. M. P[ . در گزارش ديگرى آمده است كه از برگ و سرشاخههاى سبز و جوان آن نيز اسانسى گرفته مىشود، به نام اسانس پتىگرين. در اسانس نارنج مواد ٧ -هيدروكسى كومارين ژرانيل اتر ۵ يا اوراپتن ۶ يافت مىشود.
طبق نظر حكماى طب سنتى پوست زرد و شكوفۀ بهارنارنج گرم و خشك است و عصارۀ ترش آن سرد و خشك است و تخم آن با پوست سرد و خشك است. از نظر خواص تمام اعضاى ميوه به غير از عصارۀ ترش آن از بالنگ يا اترج قوىتر است، در عصارۀ ترش آن يك مادۀ لزجى وجود دارد كه براى رفع ترشحات سينه و سرفههاى گرم خوب است. اگر آن را از وسط دو نيم كرده تخمهاى آن را بيرون آورده و قدرى نبات كوبيده در آن بپاشند و بر آتش گذارند كه ٣ - ٢ جوش بخورد و سپس برداشته نيمگرم صبح ناشتا آن را بمكند يا بخورند براى سينه و سرفۀ گرم بسيار خوب است.
آب نارنج با شكر مسهل صفراست و حدت خون و صفرا را تسكين مىدهد. ضرر نارنج براى اعصاب خيلى كمتر از ساير عصارههاى ترش است. ولى اسراف در خوردن آن براى كبد مضر است، خصوصا كه ناشتا خورده شود. از اين نظر بايد با شكر و عسل خورده شود. اگر ۶ گرم از گرد پست زرد خشكشدۀ آن با آب خورده شود براى تسكين قى و آشفتگى و دلپيچه و خارج كردن كرم شكم بسيار مجرب است و ضماد اين گرد با سركه براى تسكين درد سر مؤثر است و ضمادى كه از پختۀ لهشدۀ تمامى ميوه اعم از پوست و گوشت و مغز و تخم آن تهيه شود براى جرب و حكه و جوشهاى سر و نرم كردن پوست بدن و موى سر بسيار مؤثر است. جوشاندۀ پوست نارنج مقوى معده و كمى صفرابر است.
عرق بهارنارنج گرم و خشك است و از نظر خواص مقوى و فرحآور است و گرفتگىها را باز مىكند و درد سينه را تسكين مىدهد. براى تقويت اشتها و نيروى جنسى و رفع آروغ، باد، گاز و دلپيچه نافع است و اگر تا يك هفته هر روز ۶٠ گرم عرق بهارنارنج با مقدارى شكر و با يك گرم مرجان ساييده و خورده شود براى طحال بسيار مجرب است و همچنين براى اخراج سنگ كليه و مثانه نافع است. اگر بهارنارنج با شكر صبح ناشتا خورده شود، براى قطع اسهال مرطوبى مفيد است و شياف آن براى ازدياد ترشح حيض و منظم كردن وضع رحم مجرب است. گذاشتن پوست و گل آن ما بين لباسها مانع بيد زدن است.
توجه: بهطور كلى جمع بين اسيدها، كربناتهاى قليايى، قلياييات و شير نبايد نمود.
در هندوستان از ميوۀ نارنج به عنوان ملين و براى تقويت معده استفاده مىشود. در چين خواص آن را شبيه پرتقال و قوىتر مىدانند.
نوعى از مركبات است كه به فرانسوى درخت آن Bergamotier و به انگليسى Bergamot orange of Europe يا Bergamot گفته مىشود. گياهى است از خانوادۀ نارنج Rutaceae ، نام علمى آنCitrus bergamia Risso et Poit. و مترادف آن Citrus aurantium var bergamia مىباشد.
درخت كوچكى است در حدود ۴ متر و در حقيقت نارنجى است كه بدون تيغ مىباشد. برگهاى آن شبيه نارنج با دمبرگ بالدار. گلهاى آن شبيه نارنج سفيد و معطر است. ميوۀ آن شبيه گلابى است با پوست زرد صاف، براق، زردرنگ روشن و مزۀ آن كمى ترش است.
از نظر تركيبات شيميايى در پوست آن اسانس وجود دارد كه داراى ليناليل استات، ليمونن، اللينالول ١ ، ترپينهاول ٢ و. . . مىباشد.
بررسى ديگرى نشان مىدهد كه اسانس برگاموت در حدود ۵٠ درصد ليمونن و ۴٠ درصد لينالول دارد.
برگهاى برگاموت ضد كرم و كرمكش و مقوى معده است. ميوۀ رسيدۀ آن اشتهاآور و مقوى هاضمه و ميوۀ رسيدۀ آن محرك نيروى جنسى است. اسانس برگاموت ضدعفونىكننده است و در صنعت توليد مواد آرايشى كاربرد دارد.
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 455