در كتب طب سنتى با نامهاى «كمثرا» و «انجاص» نام برده مىشود. انواع پرورشى و درشت آن به فارسى در مناطق ايران نامهاى محلى متنوعى دارند از جمله «شاهميوه» ، «حسينى» ، «عباسى» ، «شاهامرود» ، «امرود» و. . . كه ضمن شرح مشخصات گونههاى گلابى بومى ايران جداگانه گفته خواهد شد. به فرانسوى ميوۀ آن را Poire و درخت آن راPoirier و به انگليسى ميوۀ آن را Pear و درخت آن را Pear tree و Common pear tree مىنامند. درختى است از خانوادۀ Rosaceae از جنس Pyrus ، نام علمى آن بهطور كلى Pirus communis L. يا Pyrus communis مىباشد.
اين درخت در ايران انواع متنوعى دارد كه كاشته مىشود و گونههاى وحشى مختلفى در مناطق مختلف ايران در دامنههاى البرز و زاگروس مىرويد كه مشخصات و نام علمى و محل رويش هريك جداگانه و در آخر اين بخش شرح داده مىشود.
گلابى درختى است كه در مناطق سردسير كوهستانى لطيف و شاداب مىشود ولى در مناطق مختلف ايران از مرطوب و نيمهمرطوب تا استپى خشك و نيمهخشك كاشته مىشود.
ميوۀ انواع پرورشى آن درشت، مخروطىشكل، گوشتدار شيرين يا شيرين و ترش و آبدار است و در داخل ميوه دانههاى آن قرار دارد كه شبيه دانههاى به و سيب است، ولى هيچگونه لعاب ندارد. ريشۀ درخت گلابى عمودى است و بهطور مخروطى و ضخيم در زمين فرومىرود.
تكثير گلابى عملا از طريق پيوند انجام مىگيرد. پيوند گلابى ممكن است روى پايۀ مادرى كه از بذر آن به دست مىآيد، انجام گيرد.
در خاكهاى عميق از نهال مادرى به عنوان پايه براى پيوند گلابى استفاده مىشود.
درختان گلابى كه از پيوند گلابى رقم مورد نظر روى پايۀ مادرى گلابى حاصله از بذر به دست آمده باشند خيلى دير به ميوه مىنشينند و مثلا از حدود سال دوازدهم ميوه دادن را آغاز مىنمايند در صورتى كه گلابىهايى كه از پيوند گلابى مورد نظر روى پايۀ به حاصل شده باشند از سال ۵ - ۴ شروع به ميوه دادن مىنمايند. در زمينها و خاكهاى خشك معمولا از سرخ وليك ) Aubepine( به عنوان پايه براى پيوند گلابى استفاده مىشود.
نوع پيوند شكمى است كه معمولا در مردادماه روى نهالهاى جوان در ارتفاع ١٠ - ٨ سانتىمتر از يقۀ گياه انجام مىشود.
براى پيوند گلابى از پيوند شكافى و پيوند تاجى نيز استفاده مىشود، بخصوص در مواردى كه قطر پايه از ضخامت انگشت تجاوز كرده باشد.
از نظر تركيبات شيميايى در برگهاى تازۀ آن ٩ / ٢ - ٨ / ٠ درصد تانن مشخص شده است.
در برگهاى خشك آن ٣ / ١ - ٣ / ٠ درصد اورسوليك اسيد يافت مىشود. در برگهاى جوان گلابى يك تركيب جديد فنوليك كه به كمپوند U معروف است وجود دارد كه آثار فيزيولوژيكى آن نشان مىدهد كه ممكن است مشابه با آربوتين باشد ]S. G. I. M. P[ .
در پوست ريشه و ساقۀ درخت گلابى وجود گلوكوزيدى به نام فلوريدزين مشخص شده است.
در دانۀ گلابى نيز كمى آميگدالين و در حدود ١۵ درصد روغن ثابت گزارش گرديده است.
تجزيۀ شيميايى نشان مىدهد كه در هريك صد گرم گلابى خام پرورشى اهلى با پوست بهطور متوسط مواد زير وجود دارد:
آب ٨٣ درصد، هيدراتهاى كربن ١۴ درصد، خاكستر ۴ / ٠ درصد، كلسيم ٨ ميلىگرم، فسفر ١١ ميلىگرم، پتاسيم ١٣٠ ميلىگرم، آهن ٣ / ٠ ميلىگرم، سديم ٢ ميلىگرم، ويتامين A خيلى كم ( ٢٠ واحد بينالمللى) ، ويتامين C ۴ ميلىگرم، اسيدهاى آلى آزاد مانند ماليك اسيد و سيتريك اسيد و تانن و غيره در حدود ٢ - ١ درصد، تيامين ٠٢ / ٠ ميلىگرم، رايبوفلاوين ٠۴ / ٠ ميلىگرم، نياسين ١ / ٠ ميلىگرم، نوع قند موجود در گلابى بيشتر از لوولوز است كه همان فروكتوز مىباشد.
ميوۀ گلابى بهطور كلى قابض و آرامبخش و تببر است. از نظر طبيعت نوع شيرين و درشت آن طبق نظر حكماى طب سنتى معتدل مايل به گرم و در ضمن تر مىباشد.
از لحاظ خواص، مقوى و فرحآور و قابض و در عين حال ملين است. دماغ را تر و تازه مىكند. مقوى قلب و معده و هاضمه است و رافع خفقان و تشنگى. سوزش مثانه را رفع مىكند و ملين مزاج است ولى بعد از لينت دادن و كار كردن قبض مىكند.
تمام اعضاى گياه شامل برگ و شكوفه سرد و خشك است. شكوفۀ آن مقوى دل است و خونريزى و اسهال را بند مىآورد. ضماد شكوفۀ گلابى ورم چشم را تحليل مىبرد. تخم گلابى ايجاد آشفتگى مىنمايد و ضد كرم است و اگر ١٠ گرم آن را بخورند كرم را كشته و خارج مىسازد و برگ آن اسهال را بند مىآورد و اگر ٢٠ گرم از آن را بخورند اسهال را قطع مىكند. گرد برگ آن براى خشك كردن و التيام زخم نافع است و سوختۀ چوب و برگ آن از نظر خواص قايممقام توتيا مىباشد. اگر گلابى كاملا رسيده و تازه باشد ضرر آن كم است و براى گرممزاجان مفيد و مقوى ولى در سردمزاجها و اشخاصى كه معدۀ ضعيف دارند اسراف در خوردن آن نفاخ است خصوصا اگر ميوۀ نارس خورده شود، از اين نظر اشخاص سردمزاج بايد مرباى زنجبيل و رازيانه بخورند.
گلابى نبايد در مواقعى كه شكم خالى است خورده شود، به علاوه بعد از خوردن گلابى نبايد آب خورد، خصوصا آب سرد و غذاى غليظ كه احتياج به آب خوردن باشد.
گلابى ترش كه به «گلابى چينى» معروف است از نظر طبيعت سرد و خشك است.
مقوى معده و كبد است. اشتهاآور، مسكّن غليان خون و حدت صفرا مىباشد، تشنگى را رفع مىكند و قى و اسهال را بند مىآورد. گلابى ترش براى اشخاص سالخورده و بيماران مبتلا به فلج و سردمزاجان مضر است و بايد با عسل و زيره و كندر و نظاير آن بخورند و يا آن را به صورت كمپوت و پخته با شكر و عسل بخورند.
گلابى وحشى كه انواع آن در ايران در آخر اين بخش شرح داده مىشود از نظر طبيعت خيلى سرد و خشك است. از لحاظ خواص، قابض است و اگر گرد خشك آن خورده شود اسهال را بند مىآورد. ريختن گرد آن روى جراحتها براى خشك كردن جراحت و التيام آن مفيد است. انواع دشتى يا كوهى آن از نظر طبيعت شبيه و خواص آنها نيز مشابه وحشى است.
ميوۀ گلابىهاى وحشى خيلى كوچك است و سفت و به اصطلاح در گوشت آن ريگهاى گوشتى ريز دارد كه زير دندان احساس مىشود. تعداد تخم آن زياد و از تخم گلابى نوع انچوچك به نام «انچوچك» استفاده مىشود.
از دمكردۀ برگهاى جوان درخت گلابى ١٠٠ گرم برگ در هزار گرم آب جوش كه در حدود نيم ساعت دم شود براى معالجۀ بيمارى قند و به عنوان مدر و براى رفع سنگ در مجارى ادرار استفاده مىشود. در مدارك چينى از جوشاندۀ برگ براى كنترل بيمارى قند استفاده مىشود [كاريونه-كيمورا*].
«دانج ابروج» يا تخم «انچوچك» كه «تخم امرود» نيز گفتهاند، از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى كمى گرم و از نظر ترى و خشكى معتدل است. از نظر خواص براى نرم كردن سينه و حنجره و اعصاب متشنج مفيد است. فربهكننده است و در افزايش نيروى جنسى نقش دارد و مدرّ مىباشد. اگر آن را بكوبند و در آب شيرۀ آن را بگيرند خوردن آن قاعدهآور است. اسراف در خوردن آن براى معده خوب نيست و براى رفع عوارض آن بايد از شيرينىها استفاده كرد.
١ . Pyrus amygdaliformis Vill. درختچه يا درخت كوچكى است كه ارتفاع آن تا ۶ متر مىرسد، شاخههاى آن خاردار و شاخههاى جوان آن كركدار سفيد مخملى است و پس از مسن شدن صاف مىشود. برگها بيضى با كنارۀ صاف يا دندانههاى قوسى نامحسوس كه با كركهاى بلند ابريشمين پوشيده شده. ابعاد برگ حدود ۵ / ۵ * ٢ سانتىمتر، دمبرگ آن كوتاه و گاهى نيز بدون دمبرگ است. گلها، چندتايى به رنگ سفيد خاكسترى نمدى، ميوۀ آن تقريبا گرد به رنگ زرد و قهوهاى، قبطر آن ٣ - ٢ سانتىمتر است.
اين درختچه در جنوب شرقى اروپا و كشورهاى شرقى مديترانه، تركيه و ايران به طور وحشى مىرويد، در ايران در آذربايجان غربى انتشار دارد.
٢ . گلابى گونۀ Pyrus Boissieriana Buhse. به فارسى در مناطق مختلف با نامهاى محلى مختلفى شناخته مىشود. در ارسباران «آرموت» ، در طوالش «خرس آرموت» ، در شفارود «آمبرو» ، در ارتفاعات منجيل و هرزويل «همرو» ، در كلارستاق و كجور «امرود» ، در رامسر و شهسوار «گالاربو» ، در نور «سوتى» و سرانجام در مازندران «تلكا و تلكو» مىباشد. درختى است به ارتفاع ۵ متر داراى شاخههاى خارمانند. برگ آن تخممرغى با قاعده گرد و يا قلبى روى برگ صاف و براق و پشت برگهاى جوان و حايۀ آن را تارهاى عنكبوتى پوشيده كه رفتهرفته صاف مىشود.
رنگ آن سبز روشن، طول صفحۀ برگ ۴ - ٢ سانتىمتر ولى طول دمبرگ زياد و در برخى موارد دو برابر آن است. گلهايش سفيد و داخل كاسبرگهاى مثلثى آن پشمين و سرخ است. ميوۀ آن كوچك گرد و يا كمى گلابىشكل است و روى يك پايك به طول ٣ سانتىمتر قرار دارد. قطر ميوه به ۵ / ١ سانتىمتر بالغ مىشود. رنگ آن سرخ تيره متمايل به سياهى و روى آن خالهاى سفيد ديده مىشود.
٣ . گلابى گونۀ Pyrus communis L. و مترادف آن P. achras Gaertn. و P. pyraster Bartch. از طرف گياهشناسان نامگذارى شده است، نام آن به فارسى «خج» است.
خج درستى است بزرگ و ارتفاع آن تا ٢٠ متر مىرسد. شاخههاى آن خاردار، برگ آن تخممرغى با قاعده گرد ولى تمام يا قسمتى از كنارۀ آن داراى دندانۀ ارهاى يا كمانى است. پشت و روى برگهاى جوان با كركهاى خزى و عنكبوتى پوشيده شده كه بعدا صاف مىشود و فقط كركها در امتداد رگبرگها باقى مىماند. روى برگ سبز براق و پشت آن روشنتر است و پس از خشك شدن سياهرنگ مىشود. طول صفحۀ برگ ٧ - ٢ سانتىمتر و عرض آن ٣ - ۵ / ١ سانتىمتر، دمبرگ نيز كموبيش خزى است. گلها سفيد داراى دم گل صاف و خزى به طول ٣ - ۵ / ٢ سانتىمتر مىباشد.
ميوۀ خج گرد يا گلابى، رنگ آن سبز كمى سرخ و كوچك ۴ - ٣ سانتىمتر طول و ٢ - ۵ / ١ سانتىمتر قطر آن است.
۴ . انچوچك Pyrus glabra Boiss. و مترادف آن P. syriaca var glabra Wenzig. مىباشد. در كتب طب سنتى تخم آن را دانجابروج نامند. درختى است كوچك كه ارتفاع آن تا ۶ متر مىرسد. شاخههاى آن صاف و خاكسترى، برگ آن باريك كشيده و نيزهاى است و رنگ آن سبز زيتونى مات. گلهايش سفيد كوچك و ميوۀ آن قهوهاى روشن و كروىشكل به قطر ۵ / ٢ - ۵ / ١ سانتىمتر، در داخل ميوه داراى دانههايى درشت است و از دانههاى آن به نام «انچوچك» پوست آن را گرفته و مىخورند. نامهاى محلى آن در بختيارى و فارس «انچوچك» ، در ارسباران «قوشآرميد» و يا «قوشآرموت» يعنى «گلابى گنجشك» مىباشد. انچوچك در ارتفاعات آذربايجان غربى تا سردشت و كردستان و لرستان، بختيارى تا دامنههاى سىسخت، تل خسرو، كوه دنا، دشت ارژن و همچنين در ارسباران انتشار دارد. در سردشت تا ١۶٠٠ متر ارتفاع پايين مىآيد و در لرستان تا ٣٠٠٠ متر ارتفاع از سطح دريا بالا مىرود.
۵ . گلابى گونۀ Pyrus hyrcana Fedor. درختى است به ارتفاع ٢۵ متر با شاخههاى بىخار و پوست تنه سياهرنگ، ميوۀ آن كروى و قهوهاى به قطر ٣ سانتىمتر و داراى پايك كوتاه. اين گونه در گيلان و شمال ايران مىرويد.
۶ . گلابى گونۀ Pyrus mazanderanica Schonbech-Temesy و مترادف آن P. syriaca Boiss. var abbreviata Bom. & Gauba مىباشد.
درختى است خاردار، شاخههاى جوان آن سرخرنگ و صاف كه رفتهرفته خاكسترىرنگ مىشود. برگهاى آن بيضى با قاعدهاى گرد و كنارۀ آن داراى دندانۀ قوسى يا ارهاى است. روى برگ صاف و پشت آن ابتدا خزى است كه بعدا صاف مىشود. ابعاد برگ ۵ - ٢ سانتىمتر. طول دمبرگ در حدود نصف طول برگ است.
ميوۀ آن به شكل گلابى، قاعدۀ آن بتدريج باريك شده منتهى به پايك مىشود و در حقيقت قاعدۀ ميوه كمكم تبديل به پايك مىشود. طول ميوه حدود ٣ سانتىمتر است و قطر ميوه در حدود ۵ / ٢ سانتىمتر مىباشد.
اين درخت در درۀ كرج انتشار دارد و در درۀ رزكان در ١٩٠٠ متر ارتفاع و درۀ اشترك نزديك گچسر در ٢۴٠٠ متر ارتفاع ديده مىشود.
٧ . گلابى گونۀ Pyrus oxyprion Woron. . درختچهاى است خاردار به ارتفاع ۵ - ٢ سانتىمتر با پوست خاكسترى، ميوۀ آن گرد يا به شكل گلابى و خزى به ابعاد ٢ * ۵ / ١ سانتىمتر است. طول پايك ميوه ۵ - ۴ سانتىمتر است. انتشار اين درختچه در كردستان و سردشت تا ارمنستان ادامه دارد.
٨ . گلابى گونۀ Pyrus salicifolia Pall. و مترادف آن P. argyrophylla Diapulis درختى است خاردار به ارتفاع ١٠ متر، شاخههاى آن در جوانى كركدار نمدى پرپشت به رنگ خاكسترى سفيد و بعدا صاف و خاكسترىرنگ مىشود. برگهاى آن نيزهاى باريك دراز با دمبرگى كوتاه، ابعاد آن حدود ١٠ * ٢ سانتىمتر مىباشد. كنارۀ برگها بدون دندانه ولى در انشعابات بدون ميوه گاهى داراى دندانۀ درشت مىباشد.
پشت و روى برگها را نيز كركهاى ابريشمين نقرهاى فراگرفته است. ولى كركهاى روى برگ پس از مدتى از بين رفته صاف مىشود.
گلهاى آن كوچك و پايك آن از كركهاى نمدى نقرهاى يا سفيد، زرد يا خاكسترى پوشيده شده است.
ميوۀ آن گلابىشكل يا تقريبا گرد به ابعاد ٢ - ١ سانتىمتر است، رنگ ميوههاى رسيده زرد طلايى مايل به سبز خالدار و خزى است.
اين درخت در آذربايجان غربى مىرويد. نام محلى آن در شاپور آذربايجان «داغآرموت» ، «داغآرموتى» و در اشنويه «هرمه» مىباشد.
٩ . گلابى گونۀ Pyrus sosnovskii A. Fed. كه نام محلى آن در سردشت «چوويلا» مىباشد. درختى است به ارتفاع ۵ متر خيلى پربرگ با خارهاى درفشى به طول يك سانتىمتر. رنگ ساقههاى چندسالۀ آن خاكسترى مىباشد. برگهايش سبز براق معمولا كوچك بيضى نوكتيز به ابعاد ۵ - ۵ / ٢ * ۵ / ١ - ١ سانتىمتر است. ميوۀ آن گرد و به طول ٢ سانتىمتر و قطر ٣ سانتىمتر (شلجمى است) .
موطن اين درخت را قفقاز نام بردهاند، در ايران در سردشت در اطراف قريه ليلانه نزديك شهرستان سردشت ديده مىشود.
١٠ . امرود Pyrus syriaca Boiss. درختى است به ارتفاع ١٠ متر با انشعابات خاردار، برگها كشيده بيضى، ابعاد آن ١٠ - ۵ / ٢ * ۵ / ٣ - ۵ / ١ سانتىمتر مىباشد.
كنارۀ برگها ارهاى يا كمانى است. گلهاى آن پايكدار و طول پايكها ۵ - ٢ سانتىمتر مىشود. گلها كوچك و ميوۀ آن به شكل گلابى يا تقريبا گرد به رنگ قهوهاى و ابعاد ميوه ۵ / ٢ * ٢ سانتىمتر است. در كردستان از چوب اين درخت در ساختن تخته نرد و صنايع ظريفه استفاده مىشود. نام محلى اين درخت در لرستان «امرود، مرو و مرود» ، در مريوان «هرمى، هرمو و همرو» ، در سردشت «كويلا» و در آذربايجان غربى «داغآرموت» مىباشد.
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 586