حقي در مقابل حق ديگر
زن وقتي به برقراري روابط زناشويي موظف است كهشوهر از عهده مخارج او (نفقه) بر آيد، خواه زن خـود از پس تأمین احتياجات مادي خويشبر آيد يا نه، مطالبه كند يا نكند.
در هر صورت مرد موظف به كسب و كار و تلاش در امرارمعاش خود و خانوادهاش میباشد و تا آن زمان كه مرد بدون عذر شرعی از پرداخت حقوق زنامتناع میورزد، زن موظف به پذيرش همبسترينيست.
نـكته حايز اهميت اين است كه مخارج زن منحصر بهنان و غذا نيست بلكه داراي ابعادي است كه در ذیل بدانها اشاره میكنيم:
1. غذادر حد نياز زن و متناسب با عادت و شأن او و موقعيت محل زندگیاش.
2. پوشاك به مقدار كافي، از نوع متعارف و متناسببا محل زندگي و عادت زن.
3. وسايل زندگي مثل فرش و لوازم آشپزخانه در حدنياز و متناسب با عرف و شأن زن.
4. وسايل نظافت و آرايش.
5. مسكن متناسب با احتياج و شأن و شخصيت زن.
6. خـدمـتـكـار در دو صـورت:
الف) موردي كه زن در خانه پدرش خدمتكار داشته است.
ب) زن بیمار باشد و نتواند خود كارهايش را انجامدهد.
در اين دو صورت مرد موظف است خدمتكاري براي زناختيار كند يا خودش كارهاي خانه را انجام دهد.
7. هزينه درمان بیماریهای جزئي و عادي.
مـوارد جـنـبـي ديـگـري نـيـز بـه مـقـتـضـاي زمـانو مـكـان در كار است كه از ذكر همه آنها خودداري میكنيم.
تـذكـر دهـيـم كه تأمین مخارج فرزند و والدين(در صورتی كه آنها نيازمند باشند) بر مرد واجب اسـت مـشـروط بر آنكه آنها نتوانندمخارج خود را تأمین كنند.
اما در مورد زن چنين نيست و حـتـي اگـر زني ثروتمندباشد، تأمین مخارج متعارف او (يا تقديم مبلغ آن به وي) بر مرد واجب است، مگر اينكهزن خود آن را به شوهرش ببخشد، چنانكه معيار وجوب پرداخت مخارج زن، تمكن مـالي مرد نيستو مرد در صورتي كه تمكن مالي هم نداشته باشد، موظف به كار و تحصيل درآمد است و در صورتضرورت بايد قرض كند و مخارج لازم همسرش را بپردازد.
ديـگـر آنـكـه اگر مرد سالها مخارج فرزندان ياپدر و مادر نيازمندش را ندهد گناهكار است ولي مـديـون آنها نيست، يعني پرداخت مخارجايام گذشته بر وي واجب نيست.
ولي نسبت به همسر مـديـون اسـت و موظف بـه پرداختمبالغي است كه در ايام گذشته نپرداخته است، تا آنجا كه هـرگـاه زن بـه وظـايـف خودعمل كند و شوهر مخارج متعارف او را به طور كامل نپردازد زن میتواند بدون اذن همسرشاز اموال او بر دارد.
بعلاوه اگر مرد توان تأمین مصارف همسر و فرزندانو والدين خود را نداشته باشد و تنها قادر بر تأمین يكي از اين موارد باشد حق همسرشبر ديگران مقدم است.
عشق بهتر است يا ثروت
مردم تشنه عشق هستند. درگذشته، ازدواج بر حسب رسوممتداول زمان انجام میگرفت. يعني ازدواج به وسيله خانواده طرفين يا به وسيله واسطههاو گاهي به وسيله ملاحظات اجتماعي انجام میشد و عشق میبايست بعد از ازدواج صورتمیگرفت. از سه چهار نسل گذشته به اين طرف، مفهوم عشق «رومانتيك» در دنياي غرب عموميتيافت.
عشق به آموختن نياز دارد. احساس اوليه عاشق شدنرا با حالت دايمي عاشق بودن، يا بهتر بگوييم، در عشق ماندن اشتباه میكنيم. اگر دونفر كه نسبت به هم بيگانه بودهاند، چنانچه همه ما هستيم، مانع را از ميان خود بردارندو احساس نزديكي و يگانگي كنند، اين لحظه يكي از شادیبخشترین تجارب زندگي ايشانمیشود.
اين معجزه دلدادگي ناگهاني اگر با جاذبه جنسي همراهيا با منع کامجویی توأم باشند غالباً به آساني حاصل میشود اما به اقتضاي ماهيت خودهرگز پايدار نميماند. دلبستگي آنان اندك اندكحالت معجزه آساي نخستين خود را از دست میدهد و سرانجام اختلافها و ملالتهای دوجانبهته مانده هیجانهای نخستين را میكشد.
عشق يك هنر است همان طور كه زيستن يك هنر است ودر راه فراگيري اين هنر بايد همان راهي را انتخاب نمود كه براي آموختن هر هنر لازماست.
عشق عبارتست از رغبت جدي به زندگي و پرورش آنچهبدان مهر میورزيم. بعضي از پژوهشگران معتقدند كه مشكلات زناشويي نتيجه گسيختگي درپيشرفت طبيعي چرخه زندگي زناشويي و خانوادگي است. روابط صميمي در جريان رشد خود ازمراحل بحراني و حساسي میگذرند و هر كدام از اين مراحل وظايف ویژهای دارد.
يك شخص نياز دارد كه با فرد ديگر يا ديگران روابطصميمي و پيوند عاطفي برقرار كند و به اصطلاح، نسبت به ديگران نوعي احساس تعهد در اوبه وجود میآيد. توانايي در ايجاد يك رابطه صميمي كه مستلزم مصالحه و گذشت است به احساسهويت شخصي فرد بستگي دارد. افرادي كه از هويتي قوي برخوردارند آمادهاند كه هويت خودرا با فرد ديگري سهيم شوند. حتي رابطه جنسي سالم در زناشويي زماني امكان پذير است كهفرد به هويتي مطلوب دست يافته باشد. توانايي برقراري رابطه صميمي به توانايي عشق ورزيدنمیانجامد كه نوعي از خود گذشتگي متقابل است.
زوجهای دچار مشكل به احتمال زيادتر رفتارهاي ناخوشايندهمسر خود را به قصد منفي نسبت میدهند و رفتارهاي مثبت آنان را به علل اختصاصي و ناخواستهنسبت میدهند. گذشته از تفاوتهای فيزيكي بين زن و مرد تفاوتهای ديگري نيز بين آنهاوجود دارد كه يكي از آنها توجه به جزئيات در زنان و كلي نگري در مردان است كه اگرزن و مرد از اين تفاوت آگاهي نداشته باشند ممكن است همين تفاوت به ظاهر ساده، سر منشأبسياري از مشكلات را براي آن دو فراهم آورد.
همسران بايد بگذارند در همان حال كه با هم هستنداندكي از يكديگر جدا باشند، يكديگر را دوست داشته باشند ولي عشق را محدود نسازند وبگذارند عشق مثل يك درياي مواج بين دو ساحل روحشان حركت كند، جام يكديگر را پر كنندولي از يك جام ننوشند، از نان خود به ديگري بدهند اما دلهای يكديگر را در تصرف خودنگه ندارند.
شوهري كه همسرش را دوست دارد و عاشق او است ازآنچه كه همسرش میپسندد همان قدر لذت میبرد كه از آنچه مورد پسند و دلخواه خودش است.مرداني كه سالم هستند بيشتر مجذوب هوش و شايستگي همسران خود میشوند و همچنين تمايزآشكاري بين نقشها و شخصیتهای ميان دو جنس قائل نيستند.
گذشته از عنصر نثار كردن، خصيصه فعال عشق متضمنعناصر اساسي ديگري است كه همه در جلوههای گوناگون عشق مشتركند.
اینها عبارتند از: دلسوزي- احساس مسئوليت- احترامو دانايي- مشكلات زناشويي از کژ کاریهای رفتاري و شناختي ناشي میشود. کژ کاریهایرفتاري شامل آن جنبههایی است كه مشخص كننده زناشوییهای آشفته و از جمله الگوهاي ارتباطيضعيف يا نامناسب، ناتواني در غلبه بر نارساییهای تغيير رفتار و مهارتهای ناكافي درمسأله گشايي است.
راجرز میگويد: عمیقترین مفهوم محبوب بودن ايناست كه انسان عميقاً درك و شناخته شده و مورد قبول واقع شود. ما هنگامي میتوانيم كسيرا دوست داشته باشيم كه از جانب او تهديد نشويم و واکنشهای او نسبت به ما يا نسبتبه آن چيزهايي كه بر ما تأثير گذارند براي ما قابل درك باشند.
اوراستريت میگويد: «دوست داشتن يك فرد، تصاحبآن فرد نيست بلكه بر تصديق موجوديت او دلالت دارد و اين بدين معنا است كه با شادمانيتمام حقوق انساني او را به رسميت بشناسي.»
بد نيست قبل از ازدواج در مورد ماديات هم صحبتكنيد
پژوهشها نشان میدهد امروزه پول عامل اساسي سوءتفاهمات زوجهاست. اگر با صداقت و صراحت قبل از ازدواج در مورد مسائل مالي صحبت كنيد،ازدواج با دوامي خواهيد داشت.
پول تعيين كننده ثروت است. اما در ايجاد مساواتدر امنيت، عشق، قدرت و آزادي زوجها نقش دارد. احساس شما نسبت به پول به مراتب مهمتراز ميزان داراییتان است.
سوزان بایر در نويسنده «پرسشهای مشكل، ۱۰۰ سؤالمهمي كه از نامزدتان میتوانيد بپرسيد» میگويد: ازدواج اميدها، آرزوها و ترسهای ماليخاص خود را به همراه دارد. بسيار مهم است كه تصوير روشني از توقعات، انتظارات و خواستههایخود داشته باشيد. با نامزدتان در مورد مسائل مالي صحبت كنيد. نظر او را نسبت به نحوهاداره مسائل مالي بپرسيد. هر چه اطلاعات کاملتر از او و انتظارات خود داشته باشيد،بهتر میتوانيد تصميم گيري كنيد.
نظر او را نسبت به بيمه درماني، بيمه عمر، پس اندازكردن محدودیتهای مالي موجود، محل اقامت، هزينه رهن، اجاره و وام، هزينه ادامه تحصيلبپرسيد.
ادامه تحصيل مستلزم فداكاري همسران است. زيرا بايدمخارج اضافي را براي تحصيل شما اختصاص داد. از طرفي در صورت ادامه تحصيل، شايد فرصتكافي براي كار كردن نداشته باشيد.
طرح چنين مسائلي بسيار مشكل است. ولي باعث میشودحالا و پس از ازدواج خيالتان راحت باشد و تصميم گیریتان بر اساس واقعيات موجود باشدنه روياها و آرمانها. اگر فرهنگ خانوادهتان اجازه نميدهد خودتان اين مسائل را مطرح كنيد، از والدينبخواهيد آنها را بپرسند.
پرسشهای زير به شما كمك میكند تا تصوير روشنتریاز وضعيت مالي آينده داشته باشيد:
۱- درآمد ماهانه خواستگارتان چقدر است؟
۲- آيا كار كردن هر دوي شما لازم است؟
۳- اگر خانم كار نكند، آيا همسر خانه داري را باارزش میداند؟
۴- براي گذران زندگي چقدر درآمد كافي است؟
۵- چگونه بايد خرج كرد؟ چه هزینههایی در اولويتاست؟
۶- آيا با نحوه خرج كردن يكديگر توافق داريد؟ باچه مواردي موافق و با چه مواردي مخالفيد؟
۷- اگر هر دو كار میكنيد، پولتان را با هم خرجمیكنيد يا جداگانه؟
۸- چه مبلغي هر دو در بانك داريد؟
۹- اگر خواستگارتان شغل آزاد دارد، چه مقدار ازدرآمدش را پس انداز يا سرمايه گذاري میكند و چه مقدار را خرج میكند؟
۱۰- چه كسي مسئوليت برنامه ريزي مالي را در درازمدت بر عهده میگيرد؟
۱۱- براي داشتن احساس امنيت، چه مقدار پول كافياست؟
۱۲-چند درصد از درآمد را پس انداز میكنيد؟ آيانامزدتان با پس انداز در بانك موافق است؟
۱۳- چه كسي حساب دخل و خرج را دارد؟ چه كسي قبوضآب، برق، تلفن و گاز را میپردازد؟
۱۴- در صورت بيمه نبودن نامزدتان، آيا با بيمهاختياري هر دو شما موافق است؟
۱۵- آيا نامزدتان بايد خرج والدينش را بپردازد.در صورت پاسخ مثبت ماهانه چقدر از درآمدش را براي اين امر اختصاص میدهد؟
۱۶- اگر خداي نخواسته ازدواج به طلاق منجر شودآيا میتواند مهر را پرداخت كند؟
۱۷- آيا او با خريد وسايل اضافي براي منزل يا كادوبراي دوست موافق است؟
۱۸- آيا نامزدتان میپذيرد كه دارايي قبل از ازدواجبراي مثال، زمين، خانه و ماشين به اسم خودتان باشد؟
۱۹- آيا خواستگارتان بدهي ندارد و ورشكست نشدهاست؟
در صورتي كه بدهي دارد تا چه مدت پس از ازدواجچه مبلغي بايد پرداخت كند؟
۲۰- آيا میتوانيد حساب جداگانهای براي هزینههایمنزل داشته باشيد؟ يا هر كسي بخشي از درآمد خود را براي آن اختصاص دهد؟
۲۱- آيا موافقيد كه حساب پس انداز جداگانهای داشتهباشيد؟
۲۲- اگر پس از ازدواج با پول كار هر دو شما خانهيا ماشين خريداري شود، آيا موافقيد كه سند آن به نام هر دو باشد؟
۲۳- اگر پس از ازدواج با بحران مالي يا ورشكستگيروبه رو شويد چه میكنيد؟
۲۴- آيا موافقيد مبلغي را براي موارد غيره منتظرهنظير هزينه عمل جراحي يا بيمارستان پس انداز كنيد؟
پيامدهای طلاق
طلاق و از هم پاشيدگي كانون خانواده معضل اجتماعياست كه پيامدهاي آن از مشكلات بزرگ جوامع كنوني به شمار میرود ولي در شرايط حاضر بهصورت متداولترین راه حل يك ازدواج ناموفق درآمده است.
گسستن رابطه زناشويي و رها ساختن زندگي مشترك،زن و مردي را كه با هم پيوسته بودهاند، به راههای گوناگون میكشاند، هر چند امكاندارد، چنين زن و مردي، هر یک خوشبختي خاصي يافته يا سعادت از دست رفته را در كنار همسريديگر بيابند اما متأسفانه چنين امكاني اندك و تنها براي حدود ۱۰ درصد اتفاق میافتد.جامعه ما نسبت به زنان مطلقه پیشداوری منفي دارد و قريب ۹۰ درصد زنان طلاق گرفته را نميپذيرند. از طرفي ديگر مشكل وجود فرزنداني درخانوادههای طلاق كه ناچارند به زندگي در كنار يكي از والدين بسنده كنند و روزگار رازير سايه ناپدري يا نامادري بگذرانند، مسأله ديگري است كه بسيار قصههای غم انگيز آنرا شنیدهایم. اين مسايل و پيامدها يك ذهنيت تاريخي منفي نسبت به طلاق را شكل دادهاست. اين واقعيت را هر فردي میتواند دريابد كه سابقه طلاق در زندگي هر فردي به عنوانيك نقطه منفي و ضعف محسوب میشود.
ايجاد چنين نگرشي در سطح جامعه و تلقي منفي از«طلاق» و زنان و مردان مطلقه، از مهمترین عوامل بازدارنده طلاق است. البته اسلام بهعنوان يك دين واقع گرا نميتواند به دليل خطراتناشي از طلاق در هيچ شرايطي طلاق را نپذيرد، زيرا به هر حال در مواقعي اختلافات زنو مرد درون خانواده به نقطه انفجار آمیزی میرسد كه اجبار به ادامه چنين وضعي، نه تنهابه بهبود اوضاع نميانجامد، بلكه به مصايبو فجايع دردناكي منجر میشود و سلامتي زن و شوهر يا فرزندان خانواده را در معرض مخاطرهجدي قرار میدهد. با وجود اين، طلاق در شرع مقدس اسلام به عنوان مبغوضترين عمل قابلپذيرش تلقي شده و در عرف جامعه ايراني نيز فقط به عنوان آخرين راه حل قابل پذيرش است.
امروزه در كشورمان شاهد افزايش برخي از معضلاتاجتماعي هستيم و طلاق از جمله معضلاتي است كه افزايش آن شكل چشمگير و خطرناكي به خودگرفته است. بر طبق آمارهاي رسمي و غيررسمي و اظهاراتي كه توسط مسئولين دادگاه خانوادهارائه شده از هر چهار يا پنج ازدواجي كه صورت گرفته يك مورد آن متأسفانه به طلاقمیانجامد و بر همين اساس كشور ما بعد از كشورهايي چون آمريكا، دانمارك و مصر چهارمينكشور پر طلاق دنيا محسوب میشود. حال به بررسي برخي از جنبههای اين پديده میپردازيم.
دو فرد با دنيايي از آمال و آرزو و اغلب با عشقيوافر در كنار هم قرار گرفته و پيوندي از روابط را با هم برقرار میكنند. پيوندي كهاميد میرود تا پايان زندگي دو نفر پايدار و استوار باقي بماند. پس چه میشود كه تمامآرزوهاي دو نفر از هم میگسلد و زندگي آنها قبل از موعد از هم فرو میپاشد. عواملموجد در طلاق چيست؟ طلاق چه اثرات و عوارضي را بر زوجين طلاق گرفته و همچنين جامعهپيرامون آنها میگذارد؟ آيا آينده و آتیهای بهتر در انتظار مطلقين خواهد بود؟ چهراهكارهايي براي كاهش اين معضل وجود دارد؟ مقاله زير تلاش دارد به برخي از اين پرسشهاپاسخ گويد، با هم میخوانيم:
عوامل طلاق:
برخي از عوامل طلاق در جامعه ما به شرح ذيل میباشند:
۱- عوامل قانونی: از جمله عواملي كه در حال حاضربه شدت طلاقها را در جامعه ما متأثر میسازد وجود و تصويب برخي از قوانين مربوط بهازدواج و طلاق است. مثلاً قوانين مربوط به مهريه نه تنها نتوانسته مانع طلاق دادن زنانتوسط مردها شود بلكه منجر به جنگ و جدال بسياري بين زوجين شده است. قانوني كه مبنيبر حق حبس مرد براي عدم توانايي پرداخت مهريه توسط زن به تصويب رسيده و بر اساس ماده۱۰۸۵ قانون مدني كه میگويد: زن میتواند تا مهريه به او تسليم نشده از ايفاي وظايفيكه در مقابل شوهر دارد امتناع كند. در هنگام برخي از اختلافات زنان را تجهيز به سلاحيكرده كه میتوانند به وسيله آن مرد را تهديد كرده و مشكلاتي از قبيل اين كه وقتي كهزن بخواهد اقدام به چنين شكايتي بكند مرد از هراس به حبس رفتن و يا بعد از به حبس رفتنبر دامنه مشاجرات بيافزايد و يا اين كه سریعتر اقدام به طلاق نمايد، را ايجاد نمودهاست. در اين راستا مهريه وسیلهای شده كه زنان به خاطر اين كه از حالات احساسي و هيجانيبيشتري برخوردارند سریعتر تحريك شده و دست به اقداماتي كه در كل به ضرر خود و همسرشو در نهايت زندگي مشترك آنان است، بزنند. از سويي ديگر مهريه میتواند دستاويزي برايبرخي زنان سوءاستفاده كننده باشد كه اصولاً قصد زندگي مشترك ندارند و به خاطر دريافتمهريه اقدام به ازدواج مینمايند و بعد از مدتي با دلايل واهي سعي میكنند با دريافتتمامي مهريه يا قسمتي از آن با عاصي كردن مرد طلاق خود را بگيرند و اين عمل خود رابارها میتوانند تكرار كنند. به نظر میرسد براي برطرف كردن معايب قانوني مربوط بهمهريه ازجمله حذف حق حبس زنان با توجه به بررسیهای كارشناسانه دقیقتر بايد اصلاحاتيصورت پذيرد تا کمترین عوارض را در برداشته باشد. البته مسائل قانوني فقط به مسائلمطرح شده ختم نميشود بلكه مسائل ديگري نيزوجود دارد كه بايد مورد بررسي و بازبيني قرار گيرند و بر اساس زمان حاضر تغييرات لازمدر آنها انجام پذيرد.
۲- عوامل روانشناختی: عوامل روانشناختی دخيلدر طلاق ابعاد گستردهای را در برمیگیرد كه با بيان مختصر نميتوان به توصيف گستره آن پرداخت ولي از جملهمواردي كه میتوان به آنها اشاره كرد به شرح ذيل است:
عدم تفاهم و سازگاري رواني
در برخي از موارد طلاق، وقتي از زوجين درباره عللطلاق سؤال میشود راحتترین و در دسترسترین پاسخي كه خواهند داد اين است كه میگويندما با هم سازش يا تفاهم نداريم. وقتي سؤال دقیقتر میشود كه منظور از تفاهم نداشتنچيست؟ در پاسخ بسياري از آنها مشاهده میشود كه دليل يا جواب مستدلي براي آن ندارند.از مفاهيمي مثل اين كه او مرا درك نميكند،ما با هم هيچ شباهتي نداريم، او مرا دوست ندارد، به خانوادهاش وابسته است (البته اينسخن در بين خانمها بسيار شايع است) و مسائلي از اين قبيل كه بسيارند مطرح میشود.
اين شكايات و گلهمنديها گاهي دوطرفه است يعنيهر دو زوج متقابلاً از همديگر شكايت میكنند، ولي در خيلي مواقع نيز يك طرفه است يعنييكي از زوجين عاشق و دوستدار همسر خود است و تمام و كمال حاضر به زندگي مشترك با طرفمقابل خود است ولي ديگري علي رغم ابراز احساسات همسرش، حالتي تنفرآميز نسبت به او پيدامیكند. در اين حالت است كه تقريباً آن زندگي به نقطه پايان خود نزديك شده و ديري نخواهدپاييد كه طلاق و متاركه زوجين نتيجه بلا فصل آن خواهد شد.
پديده ذكر شده به وفور در جلسات مشاوره زوجينيكه با هم اختلاف دارند ديده میشود.
در چنين موقعیتهایی با توجه به پديده رخ دادهشده هر عملي، سخني، شیوهای به عنوان بهانهای از طرف فرد بي علاقه در نظر گرفته میشودكه اين بهانه گیریها پاياني نخواهد داشت. بهانههایی چون تو مرا دوست نداري، تو مراگردش نميبري، تو يك آدم بي حالي هستي، توطرفدار پدر و مادر يا خواهر و برادرانت هستي، تو به خاطر خانوادهات به من بي محليمیكني و هزاران تو، تو... ديگر، كه اگر هر كدام برآورده گردد ديگري سر برمي آورد واینها میتوانند پاياني بر زندگي مشترك با برچسب نداشتن تفاهم باشد.
حال بايد بپرسيم چرا چنين اتفاقاتي رخ میدهد؟
چنين سؤالي قطعاً پاسخهای متعددي از منظرها وبا توجه به افراد مختلف دارد. از جمله پاسخهایی كه میتوان به آنها اشاره كرد عبارتنداز:
الف- عدم تمايل يكي از طرفين به ازدواج و يا ازدواجاجباري
ازدواجي كه به صورت اجباري و فقط به خواسته والدينيكي از زوجين و يا هر دو طرف باشد و تمايلي از سوي خود زوجين نباشد در اغلب موارد بهشكست میانجامد و اگر نيانجامد قطعاً در بسياري از موارد به تحمل میانجامد كه چنينزندگي زناشويي مانند زنداني شدن با اعمال شاقه است، اگرچه به نظر برسد ظاهراً مشكليوجود ندارد. البته در مواردي نيز به ندرت چنين ازدواجهایی موفقيت آميز است.
ب- ناپختگي و عدم بلوغ اجتماعي
برخي از ازدواجها علي رغم اين كه به صورت خواستهو حتي با عشق و علاقه طرفين براي ازدواج همراه بوده ولي بعد از مدتي شاهد از هم پاشيدگيآنها هستيم. در اين نوع طلاقها ما شاهد اين خواهيم بود كه دختر يا پسر و يا هر دويآنها به نوعي هنوز به درجهای از رشد اجتماعي و عقلاني نرسیدهاند كه بتوانند يك زندگيمشترك را اداره كنند، تشكيل يك زندگي مشترك مستلزم شناختها و پيش آگهیهایی است. دخترو پسري كه با هم ازدواج میكنند بايد خودشان را آماده پذيرش مسئولیتهایی كنند. خودرا شريك زندگي و سازندگي آن بدانند، از طرف مقابل خود صرفاً بستانكار نباشند بلكه خودرا بدهكار نيز بدانند. هر كدام از آنها بايد خود را مسئول ساختن زندگي تلقي كنند نهاين كه يك زندگي ساخته شده را بخواهند. كساني كه قصد ازدواج دارند بايد به اين امرآگاهي داشته باشند كه ازدواج پايان بخشيدن به تمام سختیها و مشكلات نيست بلكه به نوعيدرگير شدن با مشكلات ديگري و شايد بيشتري است كه اگر به ديده درست به آن نگريسته شودزيبايي زندگي در همين حل كردن مشكلات بيشتري است كه اگر به شكلي آرماني به آن نگريستهشود چيزي جز طلاق نتیجهاش نخواهد بود.
بعضي از خانمها در جامعه ما متأسفانه ازدواج رامساوي با ورود به دنيايي كه همه چيز آن زيبايي و راحتي است میدانند و در برخورد بااولين و کوچکترین مشكل ساختار روانیشان از هم گسسته میشود. رسيدن به يك پختگي وبلوغ اجتماعي در درجه اول به عهده والدين است و در درجه دوم ايجاد تغيير در نگرش خودافراد در شرف ازدواج به مسأله زندگي مشترك آنهاست.
ج- توقعات بي جا و چشم و هم چشمي
امروزه زرق و برقهای بسيار زياد و متنوع مانندسمي كه بر اختلافات خانوادگي دامن زده گریبان گیر جامعه ما گشته و وضعيت بحراني رادر كانون خانواده به وجود آورده است. در اينجا بحث بر سر وجود چنين زرق و برقهایینيست، بلكه بحث بر سر تأثيرات و برداشتهایی كه از آنها میشود، است. در چنين وضعیتهاییزوجين غرق در چنين اوضاعي میشوند و خود و زندگیشان را فراموش میكنند. به طور خودآگاهيا ناخودآگاه با متأثر شدن از چنين وضعي و فكر نكردن درباره تداوم زندگیشان به دامنشديد اختلافات میافتند. كما اينكه در بسياري از مواقع اين صورتهای زيبا عامل خوشبختيدر زندگي نيستند. اين افراد با نديدن جنبههای مثبت زندگي خود و ديدن جنبههای به ظاهرمثبت و يا به واقع مثبت ديگران دچار کشمکشهای فراوان میشوند و وقتي زندگي خود رااز دست میدهند تازه میفهمند كه چه بر سرشان آمده است.
مقايسه زندگیها با همديگر، امروزه بلايي است كهمیتواند هر زندگي خوب و زيبا را از هم متلاشي كند. اگر زوجين گرفتار چنين حالتي شوندتحت هر شرايطي و امكاناتي هرگز به آرامش و رضايت نخواهند رسيد. اين وضعيت حالتي روانيرا در افراد به وجود خواهد آورد كه با به دست آوردن هر چيزي به موضوع ديگري فكر خواهندكرد كه هرگز تمامي نخواهد داشت. پس بايد خود و شرايط خودمان را بپذيريم و با تلاش وپذيرش خود گام به سوي آينده برداريم كه در اين صورت احساس خوشبختي خواهيم كرد.
برچسب
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 393