درمان سرد مزاجی زنان قسمت پنجم

ساخت وبلاگ

تمكين:

«تمكين» در لغت عرب به معاني زير است: پابرجا كردنكسي در برابر خود يا چيز ديگر.

به طرف مقابل نيرو و قدرت دادن.

قبول كردن و پذيرفتن ديگري بدون ترس و اظهار دل‌تنگی.

امكان دهي، زمينه سازي و فراهم آوردن موقعيت قدرتنمايي براي ديگري.

ايـن لغت به معني «تسليم بي اختيار شدن» و «خودرا عنصري خنثي و بي ميل در مقابل شوهر قرار دادن» نيست.

«تـمـكين» از باب تفعيل (مكن يمكن) است.

«مكنه» يعني او را امكان (توانايي و امكانات) داد.

و «الـمـرءتـه تمكن زوجتة» يعني زن تاآنجا كه امكان دارد مطابق ميل شوهرش عمل كند.

اگر شوهر دوست دارد كه براي او آه و ناله يا رفتارينمكين از خود نشان دهد يا اندكي ناز و مختصري مقاومت كند و آنگاه تسليم شود، چنين كند.

تـمـكـيـن هـمان تعقيب آفريني است، يعني تحريككند تا دنبالش كنند و آنگاه پذيرا شود.

اينكه چـنـيـن كـاري را براي غير شوهر انجام دادن،حرام است حكمتش وجود همين معني است كه او اجازه ندارد غیر شوهر را با دلربایی‌هایشبه تعقيب خود وادارد. اگـر تـمـكـيـن زن بـه تـسـليم شدن اجباري و خنثي قرار دادن خوددر نزد شوهر است چرا در آموزش‌های ديني خوانده‌ایم كه با زن بي مقدمه مجامعت نكنيد،بلكه با او خوش طبعي كنيد تا براي  هم‌بستريآماده گردد؟ تسليم بودن خوش طبعي لازم ندارد و براي مهمان ناخوانده هرچه فراهم شد نبايددم برآورد، پذيرايي مشتاقانه است كه مقدمه چيني می‌خواهد.

بـا ايـن بـيـان، زنـي كـه ايـن امـر را می‌پـذيردنمی‌توان ضعيف و اسيرش بر شمرد.

در حقيقت رفتار مسالمت جويانه او گواه نيازمنديو ضعف طرف مقابل است كه مرد باشد نـه چـون خداوند او را ناتوان كرده و بايد تسليم شوهرباشد.

معمولاً هم در ميان دو كس كه با هم گـفـتـگومی‌كنند و مشاجره‌ای دارند به آن كه از نظر سن بزرگ‌تر است يا علم و حلم و كمالات بيش‌تريدارد می‌گويند شما بزرگواري كنيد و ببخشيد! و اين نه بدان معناست كه چون تو ضعیف‌ترو نيازمندتري، بايد در گذري بلكه چون طرف مقابل به گذشت نيازمندتر است سزاوار است كهتسليم خواسته او شد.

 

بيگانه با روحيات همسر:

از جـمله عوامل مشكل آفرين در زندگي زناشويي ناآشنايي هر يك از دو طرف به روحيات طرف مـقابل است.

هيچ گاه نمی‌توان انتظار داشت كه بانويي بدون شناختروحيه همسرش تقاضاهاي وي را بـرآورده سـازد.

امـا شـگفت اينكه آن‌ها نه در صدد شناختن يكديگربر می‌آيند و نه می‌توانند خويشتن را به طرف مقابل بشناسانند و اين همه نيست مگر براثر بيگانگي با شيوه صحيح زندگي و ناآگاهي.

به هر تقدير، همان گونه كه وظيفه زن است كه ازروحيات همسرش سر در آورد مرد نيز وظيفه دارد حـالـت خـود را بـراي وي تشريح كند و آنچهرا احساس می‌كند يا از آن رنج می‌برد براي وي بازگويد.

از جـمـلـه امـوري كـه سـزاست زنان بدانند رنج‌هاو انگیزه‌هایی است كه مرد (شوهر) را به سوي زن می‌كشاند.

معمولاً بـانـوان اظـهـار تمايل زوج خود را بهبرقراري رابطه زناشويي، ناشي از فزوني شهوت، سرمستي و تحريك شدن‌های غير طبيعي قلمدادمی‌كنند، در حالي كه اين پندار غالباً اشتباه است و دلايل رويكرد مرد به زن پيوستهاين نيست، بلكه عوامل ديگري در كار است كه به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌كنيم.

 

 


آزمودن زن

گـاهـي مـرد بـا مـشـاهـده بـعـضـي رفـتارها ازهمسرش يا مسائلي ديگر، خيلي زود و چه بسا عـجـولانـه تصميم می‌گيرد همسرش را از طريقهم آغوشي آزمايش كند.

مثلاً اين روزها مرداني نامحرم به دلايلي با همسرشهم‌سخن بوده‌اند هـر چـنـد كـه اين رفت و آمدها همه خانوادگي و در حد معمول بوده است،يا در بين صحبت‌های همسرش ستايشي از مردي ديگر از فاميل يا غير فاميل بـه مـيان آمدهاست، يا حتي مردي در حضور وي از همسرش تعريف كرده و شوهر اكنون بيمناك است كه مباداهمین تعريف، تأثیر ناخواسته‌ای بر قلب همسرش نسبت به آن مرد گذاشته باشد، يا از مـوقـعـيـتمـالـي كسي سخني به ميان آمده و شوهر گمان می‌كند كه همسرش اندكي از او احساس دل‌تنگیكرده و نسبت به زندگی‌اش دلسرد شده است، يا همين امروز همسرش از ناموفق بـودن او درسـر كار و ...

اطلاع يافته و مرد نگران است كه نكند محبوبيتشپيش همسرش كاهش يابد.

در ايـن قـبيل امور، مهياترين وسیله‌ای كه مردبه كمك آن می‌تواند محبت زنش را محك بزند و از علاقه او نسبت به وي و زندگی‌اش اطمينانحاصل كند، همان تقاضاي رابطه زناشويي است.

چـه بسا هم به تازگی روابطي داشته‌اند اما اينيكي در حقيقت از سر نياز جنسي نيست بلكه بسيار والاتر، پرارج تر و حیاتی‌تر است و بهواقع درك موقعيت چنين مرد دل نگراني، هنر هر زني نيست.

اينجاست كه می‌گوييم تمكين نوعي ترحم، درك موقعيتو توان بخشيدن به ديگري است.

افـرادي كـه بـه طور مرتب با عيب خود روبرو هستنداين بيم و نگراني مدام آن‌ها را آزار می‌دهد و دچار وسوسه‌شان می‌سازد كه مبادا همسرشاو را دوست نداشته باشد.

از اين روست كه قبل از هر چـيـز در جستجوی كشفميزان محبت همسرشان بر می‌آيند و «تقاضاي هم آغوشي» وسیله‌ای است كه بهتر و آسان‌ترمی‌توان به سراغ آن رفت.

اما شايد بپرسيد چرا در ميان همه آزمایش‌ها و راه‌هابدين وسيله رو می‌كنند؟ در پـاسـخ بايد گفت كه مردم (درست يا نادرست) تصور می‌كنندزن هر چقدر هم كه شوهرش را دوست نداشته باشد باز هم با جان نثاري به كار خانه و نظافتو طبخ غذا مشغول می‌شود، ولي از طرفی به راحتی حاضر به  هم‌بستري نيست و معمولاً زن (اگر به انحراف كشيدهنشده باشد) تاكسي را از صميم قلب دوست نداشته باشد خود را در آغوش او قرار نمی‌دهد.

زنـان حتي اگر به شدت احساس نيازمندي جنسي كنند،در موقعيتي كه از شوهرشان آزرده‌اند، يا اصولاً به رابطه زناشويي راغب نيستند و يااگر تمايلي نشان دهند فقط براي ارضاي حس شهوت اسـت نـه از روی عـلاقـه.

عـلامـتش هم اين است كه فقط تسليم می‌شوند، وليچندان همراهي نمی‌کنند.

با وجود این ممكن است هفته‌ها و ماه‌ها كار خانهرا ترك نكنند.

بنابراين بايد پذيرفت براي مردي كه در چنين موقعيتيبراي محك زدن محبت و علاقه همسرش او را به هم آغوشي فرا می‌خواند، چقدر جانكاه و افسردگيآور است اگر همسرش او را نپذيرد و به کام‌جویی نخواند.

در اينجاست كه وسوسه‌های شيطاني بي درنگ عنان صبراز كف مرد می‌ربايد و قلبش آكنده از سوءظن و كينه می‌شود و قبل از هر چيز اين افكارويرانگر در مغزش رسوخ می‌كند كـه: نكند مال و رفاه داماد فلاني يا خوش اندامي فلاندوست و يا ...

دل و ديده او را به سوي خود كشانده باشد! اي واي!نكند...

! (و از اين قبيل خيالات).

رفـتـه رفـتـه ايـن قـبـيل محك زدن‌ها و سردي دیدن‌هازمينه ساز اختلافات بعدي و بي مهری‌های ناخواسته می‌شود و سپس حس كينه و انتقام رادر مرد بيدار می‌سازد.

الـبـتـه ايـن پيامدها همه طبیعی‌اند.

در نظر آوريد كه شما به طور مرتب به كسي سلام كنيدو او جـواب شما را ندهد! در اين صورت شما درباره او چگونه می‌انديشيد و پس از اينكهبارها بي مهري وبي اعتنايي او را ديديد نسبت به وي چه حالي پيدا می‌كنيد؟ مطمئن باشيدكه بي جواب گذاشتن نياز مردي كه با ذره ذره هورمون‌های وجودش به همسرش سلام می‌كندو از او مهر می‌جويد گناهش از ده‌ها جواب سلام ندادن معمولي بيش‌تر است.

آخرين برگزيده خدا محمد (ص) فرموده است: مـن كـانله امرئة توذيه لم يقبل اللّه صلاتها و لا حسنة من عملها حتي تعينه و ترضيه و ان صامتالدهر و قامت و اعتقت الرقاب و انفقت الاموال في سبيل اللّه و كانت اول من تردالنار.

زنـي كه شوهرش را برنجاند، نماز و هيچ يك از اعمالخيرش نزد خدا پذيرفته نيست تا او را راضي كند.

هر چند اين زن شب و روزش را به نماز و روزه بگذراندو بندگان آزاد كند و مال‌ها در راه خدا انفاق نمايد سرانجام اول كسي است كه به دوزخدرآيد...

و در جاي ديگر فرمود:. ..

از وظايف زن است كه هرگاه شوهرش نزد او آمد ويرا از خود نراند هر چند بر بالای شتر باشد، و نمازش را براي اينكه از دست شوهرش خلاصشود طول ندهد.

همانا زني كه شوهرش او را براي  هم‌بستري بخواند و او پيوسته درنگ و مسامحه کند تاشوهر خوابش ببرد، فرشتگان او را لعنت می‌كنند تا وقتی كه شوهر از خواب برخيزد.

نـبـايـد از یاد بـرد كه گاهي زن به دلايلي (پذيرفتهيا نا پذیرفته) ميلي به آميزش ندارد.

در اين صورت البته می‌پذيريم كه او نبايد بدونعذر شرعي (مثل حيض) از مقاربت جلوگيري كند ولي از سوی دیگر اجبار مـرد را هـم رفتاريدر خور شأن او نمی‌دانیم.

مقاربت اجباري جز تنفر و دلـسـردي حـاصـلي ندارد.

اين اجبار وقتي توجيه پذير است كه اگر صورت نگيردمرد براي دفع شهوت خود به حرام بيفتد.

نـاگـفته نماند كه اين بي ميلي نبايد براي زن نوعيبهانه هميشگي شود.

او در هر حال بايد، حتي اگـر بـه آمـيـزش اشـتياقندارد، تظاهر به نفرت نكند، و ضمن بيان علت بي ميلي خود، از شوهر دلجويي نمايد و امیدوارشسازد كه بزودي رضايت خاطرش را جلب می‌كند.

از سـوي ديـگـر در روايـتـي از امـام صـادق (ع)آمـده اسـت كـه فرمود: اگر زني شربت آبي به شـوهـرش بـيـاشامد براي او بهتر است ازآنكه يك سال روزها روزه بگيرد و شب‌ها به زنده داري سر كند.

بـا تـحـلـيـلـي ساده، به نظر می‌رسد كه براي مردبسيار خرسندي آور است كه همسرش پس از تـقـاضاي  هم‌بستري، از وي استقبال كند هر چند در همه عمر شربتآبي هم به وي تقديم ندارد.

بـراي او فقط یک بـار تـسـلـيـم پذيري آميخته بارغبت، از صدها خدمت غير آن، دلچسب تر و شـادي آفـريـن تـر اسـت.

نـاگـفـتـه پـيداست كه فضيلت و ثواب آن هم از ماه‌هاروزه گرفتن و شب زنده داري بيش‌تر است.

يكي از روان‌شناسان امور جنسي زنان می‌نويسد: «بـرايمـردي كـه شوق و حرارتي ويژه به همسرش دارد هيچ عملي بدتر از خونسردي حقيقي يا ساختگيخانم‌ها احساساتشان را آزرده نمی‌سازد.»

 «ازدواجارتـبـاط بسيار پیچیده‌ای است كه براي نيل به نتيجه مطلوب آن باید هماهنگی و تطابقدر تـمـام شئون آن حکم‌فرما باشد، به خصوص در هم آغوشي.»

نشاط و خوشحالي در ازدواج خود به خود به وجود نخواهدآمد، گنجي نيست كه به كسي بخشيده شود، بلكه گنجینه‌ای است كه بايد با هنرمندي گشودهشود.

از این رو هر چيز كه فرد را در گشودن اين گنجينهكمك كند مقدس است.

 پس ازاين همه معلوم می‌شود كه چرا قرآن كريم به مرد اجازه داده است كه همسر متمرد خود راتنبيه كند، با اينكه در هيچ مورد ديگر سخن از تنبيه به ميان نياورده است.

خداي متعال می‌فرمايد:...

و الـلا تي تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهنفي المضاجع و اضربوهن فان اطعنكم فلاتبغوا عليهن سبيلا...

و آن زنـانـي را كـه از نـافرمانيشان بيم داريدنخست اندرز دهيد و اگر اين شيوه مؤثر نیفتاد از خـوابـگـاهـشـان دوري كنيد و [چنانچهاين رفتار نيز آن‌ها را اصلاح نكرد] بزنيدشان، ولي هرگاه فرمان برداری كردند ديگر راهبيداد پيش نگيريد...

اين تنبيه نه براي عقده تكاني، بلكه براي تاکیدبر عشق و علاقه است.

زن اگـر تـمـكـيـن نـكـند و شوهر را بي اعتنا ببيندو تصور كند كه او نسبت به تمكين نكردنش بي تفاوت است فوق‌العاده رنجيده خاطر و دلسردمی‌شود، حتي اگر چيزي اظهار نكند.

او دوست دارد اگر شوهرش در رام كردن و تسليم نمودناو پافشاري نمی‌کند نه از سر بي تفاوتي بلكه به خـاطر در نظر گرفتن موقعيت همسرش باشد.

به همين علت، فرمان الهي به مرد می‌گويد اگر زنتمكين نكرد او را موعظه كن.

از يـك نـظـر چـنانچه شرايط موعظه رعايت شود مشكلبه همين جا پايان می‌يابد.

اگر برخي در ايـن مـرحـلـه بـه نتيجه نمی‌رسندبيش‌تر بدين سبب است كه موعظه را تنها نصیحت‌های بيم آور می‌دانند.

حال آنكه در يك كلام، موعظه زن در اين قبيل مسائليعني فراگيري دوره‌ای آموزشي تا او وظايف خويش را بشناسد، زيرا تجربه و اظهار نظرهايبسياري از مردان و زنان ثابت كرده كه مـنـشـاء بيش‌تر اين اختلافات بي بهرگي از دانشزندگي زناشويي است.

زني كه وارد عرصه زنـدگـي می‌شود در حالي كه نهقادر است شگفتی‌های خود را بشناسد و نه جهان دروني مرد را، هيچ گاه نخواهد دانست كهدر امور جنسی چه وظیفه‌ای دارد.

در اين صورت بايد شوهر را سزاوار تنبيه دانست كبدون راهنمايي زن از وی توقع وظيفه شناسي دارد.

آخرين برگزيده خدا (ص) در كلامي فرموده است: مـناز آن كس در شگفتم كه همسرش را [بي آنكه سزاوار باشد] می‌زند در صورتي كه خود وي بهكتك سزاوارتر است.

امـروزه در مـدارس آنـچه به دختران می‌آموزند بيش‌ترفرمول‌ها و مسائلي است كه اگر قرار باشد صدها سال هـم در دنيا زندگي عادي داشته باشندبه هيچ يك از آن‌ها کم‌ترین نيازي نخواهند داشـت زیرا جنبه‌های کاربردی‌اش را نمی‌دانند،در حالي كه از مهم‌ترین مسائل زندگي هيچ نمی‌آموزند.

بـه هـمـيـن دلـيل وقتي وارد عرصه زندگي می‌شوندچون خود را تحصیل کرده می‌پندارند، ابتدا تصور می‌كنند همه چيز را می‌دانند، اما رفتهرفته در می‌يابند درباره آن چيزهايي كـه در امـور زندگي و زناشويي سخت بدان‌ها نيازمندندهيچ نیاموخته‌اند و آنچه هم كه با رنجش تمام فرا گرفته‌اند به كارشان نمی‌آید.

بـنابراين نخستين و ضروری‌ترین اقدام مرد برايهمراه ساختن همسرش با خود بهره‌مند ساختن او از دانـش زنـدگـي زنـاشويي است، يعني همانكه قرآن از آن به موعظه تعبير كرده است.

مرد وظيفه دارد احساس خود نسبت به زن و شدت احتياججنسي خويش به او را براي وي تشريح كند.

حـتي شايد در این مرحله لازم باشد كه گاهي زن راپس از تحريك شدن، رها سازد و به اوج لذت جنسي نايل نگرداند تا او طعم ناكامي را باجان خويش دريابد و بداند كه تقاضا كردن و ارضا نشدن تا چه اندازه در روحیه انسان مؤثراست.

حـال اگـر مـوعـظه اثر نكرد، نفرموده است به زوروي را به عمل زناشويي و تمكين وابدار، بلكه می‌فرماید به او در بستر پشت كن.

اين پشت كردن، نشان بي تفاوتي نيست، علامت علاقهو عشق اسـت.

نوشته‌اند زماني اليزابت تيلور گفت: حدود سه ماهاست شوهرم يك سيلي به من نزده، پس معلوم می‌شود در عشق ورزيدن سست شده و به ديگري دلداده است.

انسان اگر كسي را دوست نداشته باشد بدون هيچ گفتگورابطه‌اش را با او قطع می‌كند، ولي زن و شوهر چون يكديگر را دوست دارند و نمی‌خواهندبي تفاوت باشند به هم پشت می‌كنند، يعني كه من هنوز دوستت دارم.

اينكه فرموده‌اند اگر زن به وظايف همسري خود عملنكند مرد می‌تواند در هم خوابی و خرجي بر او سخت بـگيرد، بيش‌تر بدين سبب است كه مردهمه سنگيني زندگي را به آرزوي اين شيريني تـحـمل می‌كند و در صورت نارضايتي، خستگيهمه چيز در وجودش باقي می‌ماند و از دست زن عصباني و به او كم علاقه می‌شود.

زن هـمـيـن كـه شـوهرش با زبان به او اظهار علاقهكند قانع و خشنود می‌شود، هر چند در امور دیگر زندگی او كوتاهي كرده باشد.

ولي مرد چنين نيست.

او با زبان نه فريب می‌خورد و نه قانع می‌شـود.

او نشانه علاقه‌مندی همسرش را بيش از انجام امورخانه و رسيدگي به امور بچه‌ها و تـهـيـه غـذا، بـه تـمكين می‌داند.

در حقیقت كمال راست‌گویی زن را نسبت به خود درعلاقه او به  هم‌بستري جستجو می‌کند.


برچسب

انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،


لیش...
ما را در سایت لیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 384 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 19:24